مکاتب سیاسی
*اپتیمیسم Optimisme اعتقاد به خوش بینی وحسن ظن
*اپورتیونیسم (اپورچیونیسم)Opportunisme
تغییر مرام دادن با توجه به موقعیت ها-فرصت طلبی
*اپولوژیسم Apologisme
داشتن حق مقاومت در مقابل حکومت مطلقه پادشاهان
*اتوریتاریانیسم Autoritarianisne
تحت الشعاع قرار گرفتن افراد و آزادی آنها در برابر دولت
*اریستوکراسی Aristocrasey
قرار داشتن قدرت و حکومت در دست اشراف
*اسکولاستیک Schoolastis
فلسفه مدرسین یا اصحاب مدرسه-تبیین فلسفه از دیدگاه دینی
*اسکاپیسم Escapisme
امتناع کردن از قبول پست و شرکت در کارهای دولتی و حکومتی
*اگزیستانسیالیسم Existentialism
رجحان دادن به وجود انسان در مقابل معنویت
*الیگارشی Olygarichie
وجود اهرم های قدرت در حکومت در دست عده ای معدود
*امپریالیسم Imperialisme
بسط توسعه و قدرت بر سایرین
*اگوئیسم Egoisme
اعتقاد به وجود خود خواهی در ذات بشر
*آنارشیسم Anarechisme
هرج و مرج خواهی- آشوب طلبی-اعتقاد به عدم وجود حکومت در جامعه
*انترناسیونالیسم Internationalisme
اعتقاد به همکاری معاضدت بین ملت های جهان
*انتلکتوالیسم Intellectualisme
اصالت قریحه و هوش-عقل و هوش را منبع دانش و کشف حقایق دانستن
*اندوستریالیسم (اینداستریالیسم) Industerialisme
اعتقاد به رواج صنعت و صنعتی شدن جوامع
*اندیویدوالیسم Individualisme
اختیار داشتن به گزینش کار و کسب منافع به اختیار فرد.
*اوبژکتیویسم Objectivisme
کشف حقایق از طریق حسی
*اندی ویدوآلیسم Individualisme
اعتقاد به افراط گرایی فردی
*اولتیماتوم Ultimatm
اتمام حجت
*ایده آلیسم Idealism
تابع خیال پرستی بودن
*ایزولاسیونیسم Isolationisme
لزوم تبعیت از یک خط و مشی واحد
*باکونی نیسم Bakuninisme
لزوم تخریب دولت و حفظ حقوق فردی
*بالشویسم Balshewisme
تفویض قدرت سیاسی بیشتر به طبقه کارگر (شیوه ای از مکتب مارکسیسم)
*بربریسم Barbarisme
زندگی بدوی داشتن – توحش – زندگی بدور از تمدن
*بورژوازی Bourgeoisie
سرمایه داری – حکومت طبقه ثروتمند
*پراگماتیسم Pragmatisme
اصالت دادن به عمل در مقابل فکر و عقیده (ضد متافیزیک)
*پولیتیک Politique
علم سیاست – تدبیر اندیشیدن
*پاسی فیسم Pacifisme
صلح طلب – مخالف جنگ به هر نوع و شکلی که باشد
*پروونسیالیسمProvinsialisme
اعتقاد به عدم تمرکز کارها در مرکز کشور واعتقاد به ناحیه ای ( استانی )شدن
*تاکتیک Tactic
شیوه و فنون عملیات ( جنگی)
*ترورTerreor
ایجاد رعب و وحشت – از بین بردن مخالفان
*توتالیتاریونیسم Totalitarionisme
اعتقاد به حکومت جمعی و دخالت در کلیه شئون زندگی افراد
*داینامیسم Dynamisme
اصالت روح و تشکیل جهان از ذرات آن
*دموکراسیDemocracy
آزادیخواهی- حکومتی که اختیارات در دست نمایندگان مردم جامعه باشد – حکومت مردم بر مردم
*دگماتیسمDogmatisme
فلسفه جزم و یقین (حقایق ذهنی اند یا عینی؟ )
*دمونستراسیونDemonstration
تظاهرات به وسیله سخنرانی و راهپیمایی برای به دست آوردن تقاضا ها
*دیالکتیک Dialectique
مباحثه و جدل – بررسی و روشن کردن مطلبی به وسیله روش منطقی
*دیپلومات Diplomate
سیاستمدار – سیاسی
*دیکتاتور Dictateur
مستبد – خود رای
*رئالیسم Realisme
واقع گرایی
*رادیکالیسم Radicalisme
خواهان تغییر سیستم و نظام اجتماعی و تحول در آنها
*راسیونالیسم Rationalisme
اعتقاد به برتری عقل بر همه چیز
*رفراندوم Referandum
مراجعه به آرای عمومی برای دست یابی به اکثریت آراء
*رفرم Reforme
تغییرات و اصلاحات اساسی بدون استفاده از زور
*رنسانس Renaissance
نوزایش، نهضت و تجدیدحیات علمی و ادبی
*رویالیسم Royalisme
سلطنت طلبی – ترجیح دادن سلطنت به جمهوریت
*رومانتیسم Romantisme
جلوه گر ساختن به نحو دل انگیز و خاطره انگیز
*ریتوالیسم Ritualisme
اعتقاد به لزوم آداب و رسوم در حد افراط
*ژئوپولیتیک Geopolitique
رابطه بین علم جغرافیا و محیط زیست و قدرت ها
*سکولاریسم Secularisme
اعتقاد به اصالت امور دنیوی و رد غیر آن
*سوسیالیسم Socialisme
اعتقاد به جمعی بودن جامعه و مالکیت دولت به وسایل تولید
*سیپتی سیسم Seepticisme
مکتب شک در مقابل واقعیت ها
*فاشیسم Fachisme
هرج و مرج و آشوب طلبی (در زمان موسولینی احیاء شد )
*فئودالیسم Feodalisme
حکومت مالکیت بر رعایا – ملوک الطوایفی
*فاکسیونالیسم Factionalisme
حزب پرستی – اعتقاد شدید به حزب گرائی (واضع :جرج واشنگتن )
*فناتیسم (فاناتیسم ) Fanatisme
متعصب – تعصب به آداب و رسوم داشتن
*فراکسیون Feraction
گروهی هم فکر به صورت حزبی
*فراماسونری Framasonnerie
گروهی سری که فعالیت های سیاسی داشته باشند (معمولاً در اروپا )
*کاپیتالیسم Capitalisme
اعتقاد به سرمایه داری و وجود قدرت در دست سرمایه داران
*کاپیتولاسیون Capitulation
دادن حق کنسولی و برائت به برخی از نمایندگان دول خارجی در یک کشور
*کمونیسم Communisme
حق مالکیت اشتراکی توده ها نسبت به وسایل تولید با نظارت دولت
*کنفدراسیونConfedration
اتحادیه چند کشور و اداره آن به صورت واحد با حفظ استقلال داخلی کشورها
*کنوانسیون Convention
موافقت نامه بین کشورها در امور اقتصادی و سیاسی
*کودتا Coudetat
تغییر ناگهانی رژیم و بدست گرفتن قدرت توسط عده ای دیگر
*کولکتیویسم Collectivisme
اعتقاد به اداره کشور به طور گروهی و تشریک مساعی
*لیبرالیسم Liberalisme
فلسفه آزادی طلبی – اعتقاد به اصل آزادی انسانها در جامعه
*ماتریالیسم Materialisme
ماده پرستی، توجه به مادیات، اصالت دادن به ماده
* میتینگ Meeting
جمع شدن مردم برای سخنرانی یا مذاکره
*متروپل Metropol
کشورهای دارنده مستعمرات
*مرکانتالیسم Mercantalisme
اعتقاد به قدرتمندی کشور و جامعه در افزونی صادرات بر واردات
*میلیتاریسم Militarisme
اعتقاد به آماده باش جنگی به عنوان مهمترین وظیفه شناسی
*ناسیونالیسم Nationalisme
ملیت پرستی – اعتقاد به برتری ملتخودی به ملت دیگر
*ناتورالیسم Naturalisme
گرایش به طبیعت
*نهیلیسم Nihilism
پوچ اندیشی – پوچ گرایی – جدا کردن دین و معنویات از زندگی.
*هیومنیسم ( اومانیسم ) Humanisme
اعتقاد به برتری انسانها و قدرت آن در جامعه
*تاکتیک : شیوه و فنون عملیات (جنگی)
*ترور: ایجاد رعب و وحشت – از بین بردن مخالفان
*توتالیتاریونیسم : اعتقاد به حکومت جمعی و دخالت درکلیه شئون زندگی افراد
*داینامیسم: اصالت روح و تشکیل جهان از ذرات آن
*دموکراسی: آزادیخواهی –حکومتی که اختیارات دردست نمایندگان مردم جامعه باشد. حکومت مردم بر مردم
*دگماتیسم: فلسفه جزم و یقین ( حقایق ذهنی اند یا عینی )
*دمونستراسیون: تظاهرات به وسیله سخنرانی و راهپیمائی برای بدست آوردن تقاضاها
*دیالکتیک: مباحثه و جدل – بررسی و روشن کردن مطلبی به وسیله روش منطقی
*دیپلومات: سیاستمدار- سیاسی
*دیکتاتور : مستبد – خودرای
*رئالیسم: واقع گرائی
*رادیکالیسم: خواهان تغییر سیستم و نظام اجتماعی و تحول در آنها *راسیونالیسم: اعتقاد به برتری عقل بر همه چیز
*رفراندوم: مراجعه به آرای عمومی برای دست یابی به اکثریت آراء
*رفرم: تغییرات و اصلاحات اساسی بدون استفاده از زور
*رنسانس: نوزایش، نهضت و تجدید حیات علمی و ادبی
*رویالیسم: سلطنت طلبی- ترجیح دادن سلطنت به جمهوریت
*رومانتیسم: جلوه گرساختن به نحو دل انگبز و خاطره انگیز
*ریتوالیسم: اعتقاد به لزوم آداب و رسوم در حد افراطایده آلیسم: تابع خیال پرستی بودن
*ایزولاسیونیسم: لزوم تبعیت از یک خط و مشی واحد
*باکونی نیسم: لزوم تخریب دولت و حفظ حقوق فردی
*بالشویسم: تفویض قدرت سیاسی بیشتر به طبقه کارگر ( شیوه ای از مکتب مارکسیسم)
*بربریسم : زندگی بدوی داشتن – توحش – زندگی بدور از تمدن
*بورژوازی: سرمایه داری- حکومت طبقه ثروتمند
*پراگماتیسم: اصالت دادن به عمل در مقابل فکر و عقیده ( ضدمتافیزیک)
*پولیتیک: علم سیاست – تدبیر اندیشیدن
*پاسی فیسم: صلح طلب – مخالف جنگ به هر نوع و شکلی که باشد
*پروونسیالیسم : اعتقاد به عدم تمرکز کارها در مرکز کشور و اعتقاد به ناحیه ای شدن
آشنایی با مکاتب سیاسی
فاشیسم
(Fascism)
عبارت از روش حکومتی است که بحد افراط حالت استبداد و انقلابی دارد. در این مسلک فرهنگ و فکر و عمل و نیز کلیه شئونات مذهبی و اجتماعی و حیاتی ملت تحت کنترل شدید دولت است. فاشیست های آلمان تحت رهبری هیتلر بر این پندار بودند که نژاد ژرمن مافوق نژادهای دیگر بوده و باید بر تمام جهان و یا کلیه همسایگان خود تسلط و ارجحیت داشته باشد. فاشیسم ایتالیا به رهبری موسولینی نیز خواب دوره قدیم امپراطوری روم را میدید و هدف آنها احیاء شوکت و عظمت روم قدیم بود. در آئین فاشیسم جنگ بر حق بوده و ملت باید همیشه آماده پیکار باشد. فاشیسم معتقد به نبوغ پیشواا بوده و رهبر را حتی بدرجه خدایی نیز رسانده است. روابط جنسی زن و مرد و تعیین مذهب و دین نیز در اختیار پیشوا میباشد.
کمونیسم
(Communism)
در واقع کمونیزم یعنی مسلک اشتراکی. درگذشته این اشتراک مفهوم وسیعتری داشته مانند زمان قباد که مذهب مزدک پدید آمد و شامل اشتراک عمومی در همه امور زندگی و مسائل جنسی نیز میباشد. و اما معنی و مرام کمونیزم امروزه که در همه نقاط جهان مورد نظر است پیشرفت عقیده و مرام با قوه قهریه توام با اعلام عملیات نظامی است. و حفظ رژیم کمونیستی با قوه نظامی مورد نظر میباشد. رهبران بزرگ این فلسفه عبارتند از: کارل مارکس، انکلس، لنین و استالین.
ناسیونالیسم
(Nationalism)
منظور از این اصطلاح یعنی مکتب ملیت عبارت از اعتقاد به اعتلای یک ملت و توفق و برتری آن نسبت بتمام ملل و دیگر لزوم وفاداری مطلق تبعه آن نسبت به مملکت خود و مقید باینکه اعتقادات و ارزشهای آن ملت بالاتر و والاتر از معتقدات سایر ملل است، هیتلر و موسولینی ناسیونالیسم را ستوده و بحد افراط از آن حمایت میکردند.
فئودالیسم
Feudalism
مقصود از این اصطلاح در قرون وسطی این بود که قسمت بزرگی از اراضی کشور بنام املاک از طرف شاه بکسی موسوم به فئودال واگذار میشد و آن شخص اراضی را به مستاجرین خود خود اجاره میداد فئودالها و یا نمایندگانشان در حوزه خود نسبت به رعایا و کشاورزان اختیارات قضائی و جزائی و مالی و سیاسی کامل داشتند. ولی امروزه مراد از این مسلک اینست که عده ای از اشراف و مالکین مقدار زیادی املاک را صاحب میباشند و رعایای ایشان از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم بوده و توسط اربابان خود استثمار میشوند و یا بمقدار خیلی ضعیف و کمی از امتیازات سیاسی و کشوری می توانند بهره مند گردند.
رئالیسم
واژه رئالیسم از رئل(Real) که به معنای واقع است، مشتق شده و در واقع به معنای مکتب اصالت واقع است. مکتب رئالیسم نقطه مقابل مکتب ایده آلیسم است؛ یعنی مکتبی که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی می داند.رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است.ایده آلیست ها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک می کنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص می دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می کنم نباشم، دیگر نمی توانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسان ها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود می داند.می داند. باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایده آلیست ها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت. کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شده است. مهمترین این استعمال ها و کاربرد ها، معنایی است که در فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک(Scholastic) رواج داشته است. در میان فلاسفه مدرسی، جدال عظیمی بر پا بود که آیا کلی وجود خارجی دارد و یا اینکه وجودش فقط در ذهن است؟ کسانی که برای کلی واقعیت مستقل از افراد قائل بودند، رئالیست و کسانی که کلی را تنها دارای وجودی ذهنی و در ضمن موجودات محسوس می دانستند و برای آن وجود جدا از جزئیات قائل نبودند،، ایده آلیست خوانده می شدند. بعدها در رشته های مختلف هنر مانند ادبیات نیز سبک های رئالیستی و ایده آلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایده آلیسم است.سبک رئالیسم یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایده آلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده.رئالیسم نوعی"واقع گرایی" است در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین می برد و به مشاهده ی واقعیت های زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها می پردازد. هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت های زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق "تیپها" یی است که در اجتماع معینی به وجود آمده است. سعی نویسندگان رئالیسم در این است که جامعه خود را تشریح کنند و "تیپها"ی موجود در جامعه را نشان دهند. از این روست که کار نویسنده در این مکتب به کار یک مورخ نزدیک می شود با این تفاوت که عادت و اخلاق مردم اجتماع خویش را بیان می کند. بالزاک" فرانسوی نماینده مکتب رئالیسم نیز به این نکته اشاره می کند و در "کمدی انسانی" می گوید: "با تنظیم سیاهه ی معایب و فضایل و با ذکر آنچه زاییده ی هوس ها و عشق هاست و با تحقیق درباره مشخصات اخلاقی و انتخاب حوادث اساسی جامعه و یا تشکیل "تیپها" ممکن است به نوشتن تاریخی موفق شوم که مورخان از آن غافل بوده اند، یعنی "تاریخ عادات و اخلاق جامعه".
از نمایندگان بزرگ رئالیسم در فرانسه "بالزاک" و "استاندال" در انگلستان "دیکنز" و در روسیه "تولستوی" و "داستایوسکی" را می توان نام برد.
به نام نقش بند صفحه خاک