مهندسي مجدد فرايندهاي كسب و كار (BPR)
در 1991، مايكل همر مقالهاي در مجله هاروارد بيزينس ريويو منتشر كرد كه بر نياز به تغيير بنيادين سازمانها تاكيد داشت و براي اولينبار مهندسي مجدد فرايندهاي كسب و كار (BPR) را مطرح ساخت. براساس تعريف وي، مهندسي مجدد عبارت است از بازانديشي بنيادين و طراحي مجدد و ريشهاي فرايندها براي دستيابي به بهبودهاي چشمگير در معيارهاي حساس عملكردي مانند هزينه، كيفيت، خدمات و سرعت. مهندسي مجدد شامل تجزيه و تحليل ريشهاي سازمان و طراحي مجدد مواردي همانند ساختار سازماني، شرح وظايف، ساختار پاداشدهي در سازمان، جريانهاي كار، فرايند كنترل و ارزيابي مجدد فرهنگ و فلسفه سازماني است.
تفاوت ميان وظيفه و فرايند همانند تفاوت ميان جزء و كل است. وظيفه، واحدي از كار است، فعاليتي كه معمولاً يك نفر انجام ميدهد. در مقابل، فرايند، گروهي از وظيفههاي به هم پيوسته است كه با همديگر، نتيجهاي با ارزش از ديد مشتري را بهبارميآورند. مهندسي مجدد با فرايند محوري و با تغييرات اساسي كه در سازمان بهوجود ميآورد، فعاليتهايي كه در سازمان ارزش افزوده ايجاد نميكنند را با فرايندهاي جديد جايگزين ميكند. در اين صورت، انرژي سازمان بركارهاي واقعي و ارزشآفرين متمركز ميشود كه ارتقاي بهرهوري را با افزايش سرعت، ارتقاي كيفيت، بهبود خدمات و كاهش قيمت تمام شده به دنبال خواهد داشت. مهندسي مجدد معمولاً نه تنها به نتايجي شگفتانگيز منجر ميشود بلكه در عين حال، اين امكان را به سازمان ميدهد كه از انعطاف، حساسيت و توانايي بيشتري براي بهرهبرداري از فرصتهاي پيش آمده و اجراي استراتژيهاي موردنظر سازمان، برخوردار شود.
مهندسي مجدد سازمانها، رويكردي كلنگر است كه طي آن، استراتژي رقابتي سازمان را با فرايندهاي دروني و كاركنان آن مرتبط ميكند. اين ارتباط، از طريق به كارگيري جديدترين و روزامدترين فناوري اطلاعات و ارتباطات برقرار ميشود.مطابق تعريف بنياد مديريت كيفيت اروپا (EFQM)، فرايند، از يك سلسله فعاليتهاي متوالي تشكيل شده است و با توليد خروجيهاي موردنياز از انواع وروديها، ارزش افزوده بهوجودميآورد. در سادهترين سطح، فرايند را ميتوان به شكل زير نشان داد: