کاروان آرام آرم با دل‌های شکسته و داغ‌دار عازم شد، اما به چه مقصدی؟ زینب را چه شد؟ آرام می‌گریست. دل زینب با دیدن یتیمان، رباب و لیلا چه می‌کشید؟ اما چه باید می‌شد، چرا که حسین (ع) همه را به او سپرده بود. * حضرت زینب (س) و سرپرستی کاروان کربلا در ماجرای غم‌انگیز کربلا، اباعبدالله الحسین (ع) وظیفه حفظ و مراقبت از زنان و کودکان و پرستاری از بیماران را به خواهرش زینب کبری(س) سپرده بود، چرا که خوب می‌دانست زمانی که تازیانه دشمن فرود می‌آید، وقتی که کف پای اطفال یتیم تاول می‌زند، یا آنگاه که فرزند دلبند امام از فرط ضعف و گرسنگی از مرکبش می‌افتد و وقتی که آن ملعون خواستار کنیزی یادگار امام می‌شود، در تمام این موارد فقط زینب(س) است که می‌تواند پناهگاه و تکیه گاهشان باشد. آری، او که مصائب روز عاشورا چون باران بر سرش می‌بارد و مشکلات چون توفان او را در برمی‌گیرد و داغ‌های پی در پی آزارش می‌دهد، حتی لحظه‌ای از وظیفه‌اش نسبت به «پرستاری و مراقبت» از کاروان اسرا و از امام سجاد (ع) کوتاهی نمی‌کند. جمعی زن و کودک که داغدار، گرسنه و تنشه و بی‌پناه هستند، شدیداً به یک سرپرست نیازمندند و آن فرد کسی جز دختر آزاده زهرا (س) نیست. عصر عاشورا، خواهیم دید که یک بانوی مضطرب و حیران در کنار خیمه‌ای آتش گرفته بر سر و سینه می‌زند و ناله می‌کند و می‌گوید: خدایا چه کنم؟ بیمارم در میان خیمه در حال سوختن است. خواهیم دید که او اشک چشم کودکان را پاک کرده و آتش دامنشان را خاموش می‌کند. برای اینکه تازیانه دشمنبدن ضعیف و لاغر کودکی را نیازارد، خود را سپر او قرار می‌دهد و خاطره تازیانه‌های دشمن بر بدن عزیز مادرش زهرا را زنده می‌کند. دستور حرکت صادر شده و کاروان بدون کاروان سالار را به اسیری می‌برند. کاروان اسیران درخواست می‌کنند که برای وداع، از کنار قتلگاه عبور داده شوند. همین که زنان داغدار و کودکان عزادار به قتلگاه می‌رسند، با منظره دلخراشی مواجه می‌شوند: در این میان امام علی بن الحسین (ع) وضع خاصی دارد. او بیمار است و علاوه بر آن پاهای مبارک و دستان مطهرش را بسته‌اند. حضرت فقط از بالای مرکب به گلزار خزان دیده می‌نگرد و اشک می‌ریزد؛ بوی خون، منظره غیرقابل باور قتلگاه و اجساد افتاده در آن، به امام حالت عجیبی داده است؛ بدن‌های پاک و قطعه قطعه پدر، برادر، عمو و عموزاده و دیگران، تاب و توان از او برده است. * حضرت زینب (س)، پیام رسانی و افشاگری پیام رسانی و افشاگری از اهداف اصلی نهضت عاشورا بوده است که بر این مطلب شواهد و قرائن عدیده‌ای وجود دارد، پاسخ امام حسین (ع) به اطرافیان مبنی بر اینکه: «ان الله شاء ان یراهن سبایا» دلیل بر آن است که خداوند بدینوسیله می‌خواسته نهضت عاشورا زنده بماند. زینب(س) و همراهان، تعمداً در مقابل مردم اقدام به سخنرانی، سوگواری و مرثیه‌خوانی می‌کردند تا عواطف آنها تحریک شود و با برشمردن آنچه بر آنان و مردانشان گذشته، مردم را علیه طاغوت بشورانند. از این رو اسیران اهل بیت(ع) و در رأس آنان زینب (س) دختر علی (ع)، با طرح و نقشه قبلی، از هر فرصتی برای تحقق این هدف مقدس استفاده می‌کردند. سرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود * زینب (س)، الگوی ایثار و از خودگذشتگی ایثار به معنای دیگری را بر خود ترجیح دادن، از سجایای اخلاقی و از صفات حسنه است. این که انسان، در عین نیاز، دیگری را بر خویشتن برگزیند؛ در روایات ما به «بالاترین درجه ایمان» و «برترین درجه احسان» تعبیر شده است. کربلا مدرسه عشق و ایثار بود؛ ایثار جان و دست شستن از زن و فرزند و مال، این بالاترین نوع ایثار است و همین است که عامل تقدس قیام عاشورا و عامل تمایز آن از سایر قیام‌هاست. * حضرت زینب (س)، الگوی شهامت و شجاعت انسان اگر عظمت خداوند در نظرش مجسم شود، دیگر غیر خدا را کوچک بلکه هیچ وفاقد اثر می‌بیند؛ سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است. امیر مؤمنان علی (ع) که او را در شجاعت و شهامت سرآمد می‌دانیم؛ در سایه خدا باوری به این درجه رسیده است. طبیعی است که فرزندان و دست پروردگان او نیز چنین باشند؛ اگر دشمن تا دندان مسلح در مقابل امام حسین (ع) می‌گریزد و توان مقابله با او را ندارد. اگر عباس بن علی(ع) چون شیر به دشمن یورش می‌برد و حتی طفل نابالغ خاندان علی (عبدالله بن الحسن) از دشمن خوفی ندارد، به خاطر همین ارتباط محکم است که با منبع قدرت پیدا کرده‌اند. زینب (س) نیز از همین خاندان است؛ او دختر آزاده زهرا (س) و تربیت شده علی (ع) است؛ او یک زن است ولی چون مردان بر سر دشمن فریاد می‌زند، تحقیرشان می‌کند و از احدی هم هراس به دل ندارد؛ او از زوزه سگان یزید و از برق شمشیر خون چکان آدمکشان او واهمه‌ای ندارد. * حضرت زینب (س)، الگوی عفت و پاکی عفت و پاکدامنی، برازنده‌ترین زینت زنان است و گرانقیمت‌ترین چیزی است که یک فرد می‌تواند به آن ستوده شود. یکی از درس‌های عاشورا، عفت و پاکدامنی است. در این حادثه استثنایی تنها چیزی که زینب کبری(س) و دیگر زنان حتی کودکان را به شکوه وامی داشت، همین مسأله بود. اهل بیت(ع) آموخته‌اند که از کسی درخواستی نداشته باشند، ولی در این مورد به خصوص در تاریخ می‌خوانیم که حتی از شمر هم درخواست می‌کنند که اسیران را جلوتر ببرند تا به تماشای سرهای مقدس بریده شده مشغول شوند.