نماز شب

 

قال الصادق (ع) : شـَرَفُ المومِنِ صـَلاتـُهُ بالـلـَیل:
شرافت مومن نماز شبی است که می خواند…

اين نماز داراي يازده ركعت است كه شامل پنج نماز دو ركعتي و يك نماز يك ركعتي ميباشد هر پنج نماز نخست دقيقاً مانند نماز صبح است فقط بايد بدانيم كه نماز شب مانند ديگر نماز هاي مستحبي نياز به قرائت اذان و اقامه ندارد.

چهار نماز اول از پنج نماز دو ركعتي به نيت نافله شب قرائت ميشود، يعنی ...

ادامه نوشته

كيفيت چيست؟

.

اگر كسي از شما بپرسد كيفيت چيست چه خواهيد گفت؟ شما ممكن است با توجه به موقعيتي كه داريد، جوابي بدهيد. مثلاً

اگر شما در يك رستوران باشيد، كيفيت از نظر شما ممكن است غذاي خوب ، سرويس بدون عيب و نقص ، لباس مناسب

خدمتكاران و چيزهايي از اين قبيل معني بدهد. و اگر در يك ساندويچ فروشي باشيد، ممكن است كيفيت را در غذاي

خوب ، محيط و لوازم تميز معني كنيد.

بدين ترتيب ملاحظه مي فرمائيد كه معني كيفيت نسبت به موقعيتها متفاوت است و نسبت به سليقه انسانها نيز فرق

مي كند. مثلاً در يك مهماني ممكن است يك نفر قهوه خوب را در غليظ بودن و شيرين بودن آن بداند و يك نفر ديگر در

داشتن شير زياد و شيرين نبودن آن. به علاوه ذائقه هاي متفاوت مردم مي تواند در تعريف كيفيت اثرگذار باشد. مثلاً يك

غذاي تند ماهي همراه با ميوه مخصوص استوايي (دوريان ) كه يك سنگاپوري به عنوان يك شام لذيذ تلقي م يكند،

ممكن است براي يك نفر فرانسوي غيرقابل تحمل باشد.

اين مثالها حقيقت مهمي را درباره كيفيت بيان م يكنند و آن اين كه : ”كيفيت توسط مشتري تعيين مي گردد نه توسط

توليدكننده يا ارائه كننده خدمات “. به عبارت روشنتر

كيفيت مجموع هاي از خصوصيات و مشخصات يك كالا يا خدمت است كه احتياجات و رضايت

مصرف كننده را تأمين مي كند.

استاندارد يعني چه؟

براي تعيين مشخصات محصول و نوع خدماتي كه ارائه مي دهيم و تعيين معياري براي پذيرش و يا رد آن ، از شاخصي

قراردادي استفاده مي كنيم كه آن را استاندارد مي گويند.

چيست ؟ ISO استاندارد 9000

استاندارد مديريت كيفيت است. اين استاندارد به عنوان زبان مشترك بين المللي ، ISO استاندارد بين المللي 9000

بر اين موضوع تأكيد دارد كه محصول يا خدمات با كيفيت فقط توسط يك سازمان با كيفيت كه همه برنامه ها، فعاليت

ها و امكانات آن با كيفيت (يعني تحت نظمي از قبل تعريف شده ) است قابل عرضه به مشتري خواهد بود.

در اين استاندارد بجاي اين كه فقط بر بازرسي فيزيكي محصول و كنترل خدمات ارائه شده اصرار شود ، دقت در انجام

كليه فعاليتهاي شركت در ارتباط با هم و در جهت جلب رضايت مشتري مد نظر قرار مي گيرد.

بر لزوم استفاده از نيروي انساني مطلع و متخصص تاكيد دارد، م يگويد هر كسي كه مسئوليت كاري ISO استاندارد 9000

را برعهده دارد، آن كار را به بهترين وجه ممكن انجام دهد. بدين ترتيب هر كس كه در مجموعه اي كار مي كند، به

عنوان بخشي از يك سيستم، بايد وظايف خود را به نحو احسن انجام داده و خود مسئول كيفيت محصول توليدي و يا

خدمات ارائه شده خود باشد.

چيست؟ ISO 9000- استاندارد 2000

منتشر شد. اين استاندارد در سال ISO اولين سري استانداردهاي ايزو 9000 در سال 1987 توسط سازمان بين المللي

1994 براي اولين بار تجديد نظر و در سال 2000 نيز ويرايش دوم آن با تغييرات اساسي درشكل و محتوامنتشر گرديد.

استاندارد ايزو 9000 ويرايش شده در سال 2000 است . ، ISO 9000- بنابراين استاندارد 2000

در استانداردهاي ويرايش 2000 سعي شده با استفاده از تجريبات گذشته، حتي الامكان از كاغذبازي! خودداري شود و بيشتر

به روح كيفيت و جاري شدن آن در تمامي فعاليتهاي سازمان توجه شود. بدين لحاظ فرآيندهاي سازمان مورد توجه بيشتر

اين استاندارد قرار گرفته است.

تفاوت استاندارد وسيستم چيست ؟

استاندارد يك الگوي از پيش تعيين شده است كه همه سازمانهايي كه از آن استفاده م يكنند تلاش دارند فعاليتهاي خود

را با نيازمنديهاي مشخص آن منطبق نمايند. اما سيستم تبلور انطباق خواسته هاي استاندارد با شرايط داخلي هر سازمان

است . در حقيقت اجراي استاندارد در هر سازمان به معني ايجاد سيستمي است كه بر اساس نيازمندي ها و خواسته هاي

استاندارد با توجه به شرايط خاص آن سازمان بنا نهاده شده است.

را صادر مي كند؟ ISO 9000- چه كسي گواهينامه 2000

بعد از طراحي و استقرار سيستم مديريت كيفي ت و آمادگي براي مميزي خارجي، سازمان از يك شركت گواهي دهنده معتبر

دعوت مي كند كه از سازمان بازديد و سيستم آن را مميزي كند. پس از اين مميزي ، اگر در سيستم (CB) بين المللي

كيفيت مشكل خاصي مشاهده نشو د، سيستم تاييد و از طرف شركت مذكور گواهينامه اي كه در سطح بين المللي اعتبار دارد

صادر خواهد شد . اين گواهينامه نشان مي دهد كه سازمان توانايي توليد و عرضه محصولات و ارائه خدمات با كيفيت را

بر اساس مشخصاتي كه ادعا مي كند ، دارد .

براي سازمان چه فايد هاي دارد؟ ISO 9001- دريافت گواهينامه 2000

• جلب رضايت مشتري و حفظ سهم بازار فعلي و دستيابي به بازارهاي جديد

• كاهش ضايعات و اتلاف و در نتيجه كم شدن قيمت تمام شده، صرفه جويي بيشتر در سازمان و بالا رفتن سود

• توسعه فرهنگ كيفيت و نظم در كار

• شناسايي مشكلات و ريش هيابي و رفع مشكلات با اقدام اصلاحي و پيشگيرانه

• برقراري ارتباط نزديك و متقابل بين توليدكننده و مشتري برون سازماني

• افزايش بهر هوري و بالا رفتن سود از طريق فروش بيشتر

• مشخص بودن فصل مشترك بين واحدها و وظايف آنها

• مستند بودن سوابق فعاليتهايي كه بر كيفيت موثرند و قابل دفاع بودن در هر مرجعي

چرا سازمانهاي ما از كيفيت استقبال چنداني نمي كنند ؟

بسياري از سازمانهايي كه از كيفيت حمايت نم يكنند، تصور روشني از كيفيت ندارند. ديويد نادلر يكي از انديشمندان

كيفيت اينها را “سازمانهاي ضدكيفيت“ مي نامد.

معمولاً در اين سازمانها مفروضات ذيل حاكم است :

• ما بهتر از مشتريان خود احتياجات آنها را م يشناسيم .

• مشتريان از كيفيت به عنوان يك عامل تصمي مگيري استفاده نمي كنند، آنها معمولاً تفاوتها را نمي توانند تشخيص

دهند.

• ايده اصلي سازمان ما هر چه بيشتر پول درآوردن اس ت.

• ارتقاء كيفيت محصولات و يا خدمات ما هزينه زيادي احتياج دارد كه قابل بازيافتن نيس ت.

• مديران و كارگران ما ضوابط روشني دارند، مديران فقط تصميم مي گيرند (نه عمل و يا اجرا) و كارگران آن را انجام

مي دهند (بدون فكر كرد ن)

• موفقيت يك سازمان در ابتكار و نوآوري بزرگ است نه در توسعه و بهبود مداوم فعاليت هاي فعلي

• انسان جايزالخطا است ، كامل بودن ممكن نيس ت.

• ارتقاء كيفيت در سطوح پايين انجام م يشود و آن چيزي است كه بالاي يها به ميان يها مي گويند و پاييني ها انجام

مي دهند.

• پيروزي را جشن بگيريد و از شكست دوري كنيد، ازاشتباه چيز زيادي نمي توان آموخت .__

 

كنترل كيفيت چيست؟

 

Top of Form

Bottom of Form

براي معرفي بازرسان فني ابتدا بايستي مقوله كنترل كيفيت (QC) و سپس تضمين كيفيت (QA) تشريح شود تا نقش بازرسان در امر كيفيت و اهميت حضور آنان در صنعت به روشني مشخص گردد. كورو ايشيكاوا در كتاب كنترل كيفيت فراگير شيوه ژاپني، كنترل كيفيت را چنين تعريف نموده است:

"كنترل كيفيت يعني توسعه، طراحي، توليد و ارائه خدمات به محصولات با كيفيت، اقتصادي و قابل استفاده اي كه باعث رضايت هميشگي مصرف كننده شود."

لذا اولين گام در كنترل كيفيت آگاهي از نيازهاي مصرف كنندگان است. سازندگان درگير كنترل كيفيت مي‌شوند تا محصولاتشان را با كيفيتي مطابق با الزامات مصرف‌كنندگان بسازند. چراكه تطبيق با استانداردهاي ملي (بين‌المللي) و يا مشخصه هاي فني به تنهايي كافي نيست. استانداردهاي ملي يا استانداردهاي بين المللي برقرار شده بوسيله سازمان جهاني استاندارد (ISO) يا كميسيون بين المللي الكتروتكنيك (IEC) استانداردهاي كاملي نبوده و كمبودها و نواقص زيادي در آنها وجود دارد و محصولي كه در چهارچوب آنها توليد شده باشد مصرف كنندگانش را راضي نخواهد ساخت.

بايستي توجه داشت كه نيازهاي مصرف‌كنندگان هر ساله تغيير مي كند. بطور كلي حتي وقتي استانداردها اصلاح مي‌گردند باز نمي توانند پا به پاي نيازهاي مصرف كننده حركت كنند.

استانداردهاي سيستم مديريت كيفيت همچون ايزو 9001 نيز بر پايه ارتقاي رضايت مشتري و مشتري مداري بنا شده اند و تاكيد فراواني در برآورده نمودن خواسته هاي مشتري بعنوان هدف سيستم مديريت كيفيت داشته اند.

بقول معروف مشتري پادشاه است و حق انتخاب محصول در هر حال با مشتريان است. اصطلاحاً به اينگونه سيستم ها بازارگرا مي گويند كه بر روش محصول گرا ترجيح داده مي شود.

البته كيفيت را نبايستي فقط كيفيت محصول تلقي نمود بلكه وقتي با ديد وسيع به اين موضوع نگاه كنيم كيفيت به معني كيفيت كار، كيفيت خدمات، كيفيت اطلاعات، كيفيت فرايند، كيفيت واحدها، كيفيت افراد (از جمله كارگران، مهندسان، مديران و مجريان)، كيفيت سيستم، كيفيت شركت، كيفيت اهداف و غيره مي باشد.

شركتهايي كه بر اصل «اول كيفيت» پافشاري مي كردند قادر شده اند كيفيت را بطور شگفت انگيزي ارتقاء بخشند. اين كار طي يك دوره معين باعث افزايش قابل توجه بهره وري و به تبع آن كاهش هزينه و افزايش فروش و سود گرديده است.

 

آموزش نرم افزارفتوشاپ

 

نرم افزار فتوشاپ چیست؟

نرم افزار فتوشاپ از دسته نرم افزارهایImaqe Editor می باشد به این معنا كه به كمك این نرم افزار می توان بر روی تصاویر ویرایش نمود و حتی تصاویری در درون این نرم افزار خلق نمود این نرم افزار كه توسط شركتAdobe ساخته شده است به كمك چند نرم افزار دیگر كه تحت همین نرم افزار كار می كنند می توانند برروی فیلم ها نیز ویرایش های را داشته باشند ولی اصل حوزه فعالیت فتوشاپ برروی تصاویر می باشد ما دراین آموزش ها قصد كردیم كه این آموزش ها را در دو سطح مبتدی برای دوستانی كه تا به حال با نرم افزار آشنایی نداشته اند و پیشرفته برای دوستانی كه با نرم افزار كاركرده ولی كامل با آن آشنا نیستن را ارائه نماییم امید است كه بعد از این آموزش ها شما را جزء آن دسته از كاربران حرفه ای این نرم افزار ببینیم و همچنین ما هم به هدف خود كه ترویج علم و مخصوصا علوم كامپیوتر می باشد رسیده باشیم.


نصب برنامه :

این برنامه مانند سایر نرم افزارها دارای مراحلی برای نصب می باشد كه به شرح زیر است:

CD نرم افزار را داخل درایو گذاشته و به داخلCD رفته گزینهSetup را بعد از گذراندن مراحل    ( تعیین محل نصب بر روی دیسك سخت و همچنین مراحل و صفحات بعد) به صفحه       می رسید كه از آن نمی توان گذر نمود چون از شما كد ورود نرم افزار را طلب می كند در اینجا شما به درایوCD رفته و فایل متن (Text) داخلCD نرم افزار را باز نموده و شماره سریال داخل را بلوكه كرده كپی نمایید به داخلSetup برگشته و در قسمتSerial namber ،Paste نمایید و مشخصات فردی خود را نیز وارد نمایید به این ترتیب گزینهNext روشن و فعال میگردد.حالا دكمهNext رازده و منتظر بمانید تا نرم افزار نصب گردد. بعد از نصب برنامه به منویStart رفته و از قسمتPrograms گزینهAdobe Photoshop را زده تا نرم افزار باز شود اینجا محیط نرم افزار فتوشاپ است.

كه متشكل از:

 

الباقی در ....

ادامه نوشته

شعر

 

خدا يا بشكن اين آئينه ها را
كه من از ديدن  آئينه سيرم
مرا روي خوشي از زندگي نيست
ولي از زنده ماندن نا گزيرم


از آن روزيكه دانستم سخن چيست
همه گفتند: اين دختر چه زشت است
كدامين مرد ، او را مي پسندد؟
دريغا دختري بي سرنوشت است

چو در آئينه بينم روي خود را
در آيد از درم، غم با سپاهي
مرا روز سياهي دادي ،اما
نبخشيدي به من چشم سياهي

به هر جا پا نهم ، از شومي بخت
نگاه دلنوازي سوي من نيست
از اين دلها كه بخشيدي به مردم
يكي در حلقه گيسوي من نيست

مرا دل هست ، اما دلبري نيست
تنم دادي ولي جانم ندادي
بمن حال پريشان دادي، اما
سر زلف پريشانم ندادي

به هر جا ماه رويان رخ نمودند
نبردم توشه اي جز شرمساري
خزيدم گوشه اي سر در گريبان
به درگاه تو ناليدم بزاري

چو رخ پوشم ز بزم خوب رويان
همه گويند : او مردم گريز است
نميدانند، زين درد گرانبار
فضاي سينه من ناله خيز است

به هر جا همگنانم حلقه بستند
نگينش دختر ي ناز آفرين بود
ز شرم روي نا زيبا در آن جمع
سر من لحظه ها بر آستين بود

چو مادر بيندم در خلوت غم
ز راه مهرباني مينوازد
ولي چشم غم آلوده اش گواهست
كه در اندوه دختر مي گدازد

ببام آفرينش جغد كورم
كه در ويرانه هم ، نا آشنايم
نه آهنگي مرا ،تا نغمه خوانم
نه روشن ديده اي ، تا پرگشايم

خدايا ! بشكن اين آئينه هارا
كه من از ديدن آئينه سيرم
مرا روي خوشي از زندگي نيست
ولي از زنده ماندن ناگزيرم

خداوندا !خطا گفتم ، ببخشاي
تو بر من سينه اي بي كينه دادي
مرا همراه روئي نا خوشايند
دلي روشنتر از آئينه دادي

مرا صورت پرستان خوار دارند
ولي سيرت پرستان ميستايند
به بزم پاكجانان چون نهم پاي
در دل را به رويم مي گشايند

ميان سيرت وصورت ،خدايا
دل زيبا به از رخسار زيباست
بپاس سيرت زيبا ، كريما
دلم بر زشتي صورت شكيباست...

 

چه كسي خواهد ديد ؟
مردنم را بي تو
گاه مي‌انديشم
خبر مرگ مرا با تو چه كس مي‌گويد ؟
آن زمان كه خبر مرگ مرا ميشنوي
روي خندان تو را كاشكي ميديدم
شانه بالا زدنت را بي قيد
و تكان دادن دستت كه مهم نيست زياد
و تكان دادن سر ...
چه كسي باور كرد ؟
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد ...

 

                                               

خدایا کفر می گویم
پریشانم چه می خواهی تو از جانم
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه ی  نانی به زیر پای نامردان بیندازی
و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی نمی گویی؟!
خداوندا اگر در روز گرماخیز تابستان تنت بر سایه دیوار بگشایی
لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آنطرف تر عمارت های مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای به این سو و به آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی نمیگویی؟!
خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت از این بود و از این بدعت
خداوندا تو مسئولی تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سر شار است...

 

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه اول
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبائی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ،
که در همسایه ی صدها گرسنه ،
چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،
نخستین نعره ی مستانه راخاموش آندم ،
بر سر پیمانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
چو می دیدم یکی عریان و لرزان ،
دیگری پوشیده از صد جامه رنگین ،
زمین و آسمان را
واژگون مستانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ،
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحه صد دانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ،
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو،
آواره و دیوانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ،
به گِرد شمع سوزانِ دلِ عشاق سرگردان
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ،
به عرش کبریائی ،
با همه صبر خدائی ،
تا که می دیدم عزیز نا بجائی ،
ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد
گردش این چرخ را
وارونه بی صبرانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم ،
چو می دیدم مشوّش عارف و عامی ،
ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش ،
به جز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری
در این دنیای پر افسانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم ؟
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای
تمام زشتكاريهاي این مخلوق را دارد .
وگرنه من به جای او چو بودم ،
یک نفس کی عادلانه سازشی
با جاهل و فرزانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !

 

 

ادامه نوشته

ماساژ دستها و پاها

اعضای بدن شما گيرنده‌های قابل لمسی در كف پاها دارند كه با ماساژ دادن اين نقاط، می‌توانيد از دردها و خستگی‌های آن اعضا بكاهيد . در زير ارگان‌های مربوط به هر كدام از پاهايتان را می‌بينيد ، قلب با پای چپ در ارتباط است

گروه اینترنتی قلب من

و اما دست

گروه اینترنتی قلب من

راه رفتن باعث تحريک شدن گيرنده‌های اعضای مختلف میشود و همواره آن‌ها را فعال نگه ميدارد ، پس راه برويد

****************************************

نازیسم


نازیسم به عنوان یک مفهوم تاریخی، نوعی نظام حکومتی دیکتاتوری سرمایه داری است. فاشیسم و نازیسم اشکال مختلف دیکتاتوری سرمایه مالی بزرگ است، (که در شرایط بحران حاد (اقتصادی) برای حفظ حکومت از به قدرت رسیدن کارگران در جامعه حاکم می‌شود)، برعلیه سایر بخش‌های سرمایه داری و دیگر بخش‌های جامعه نظیر کارگران. این واژه بعدها در مفهوم گسترده‌تری به کار رفت و به دیگر رژیم‌های دست راستی که دارای ویژگی‌های مشابهی بودند، اطلاق شد. نازیسم نوعی از اندیشه فاشیسم و دیکتاتوری سرمایه مالی می‌‌باشد.

این اصطلاح بارها در ارتباط با دیکتاتوری آلمان نازی از سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۴۵ (رایش سوم) استفاده می‌گردد. این تفکر توسط حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (ان اس دی‌ای پی یا حزب نازی) و به وسیله پیشوا آدولف هیتلر مطرح گردید. طرفداران نازیسم نظریه برتری "نژاد آریایی" و ملت آلمان را نسبت به سایر نژادها و ملل مطرح نمودند. نازیسم در آلمان امروزی غیر قانونی می‌‌باشد، گرچه بقایا و احیا کنندگان نازیسم مشهور به "نئو نازی" در آلمان و خارج از آن مشغول فعالیت می‌‌باشند

 

 

آنارشیسم

 

 

آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعه‌ای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم برخلاف باور عمومی، خواهان «هرج و مرج» و جامعه «بدون نظم» نیست، بلکه همکاری داوطلبانه را درست می‌داند که بهترین شکل آن ایجاد گروه‌های خودمختار است. طبق این عقیده، نظام اقتصادی نیز در جامعه‌ای آزاد و بدون اجبار ِ یک قدرت سازمان‌یافته بهتر خواهد شد و گروه‌های داوطلب می‌توانند بهتر از دولت‌های کنونی از پس وظایف آن برآیند. آنارشیست‌ها به طور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت می‌دانند (که معایبش کمتر از استبداد سلطنتی است). آنارشیسم خود زیرنحله‌های پرشماری می‌دارد که جز در یکی دو اصل بنیادین شباهت چندانی با هم نمی‌دارند. این خود تا حدی خاسته از ماهیت آنارشیسم است که وجود خویشتن را در نفی و مخالفت می‌جوید. ماهیت آزاد و غیرمتمرکز آنارشیست‌ها در سازمان‌نیافتگی نسبی تشکیلات ایشان پیداست. ایشان ضمن التزام به اصول بنیادین آنارشیسم در تفسیر این اصول و به فعلیت درآوردن آنها اختلاف‌های اساسی توانند داشت. مهم‌ترین این اصل‌های بنیادین چنان که پیشتر گفته آمد نفی حکومت است. چون در نگریسته شود عصارهٔ تفکر آنارشیستی تأکید بر آزادی فرد است. این تأکید منجر به تقبیح و مخالفت با هر گونه اقتدار بیرونی (خاصه حکومت) که مانعی در رشد و تعالی آزاد فرد تلقی می‌شود، می‌گردد...

آنارشی مشتق از واژهٔ یونانی anarkos به معنای «بدون رئیس» و Anarchia به معنای «عدم حکومت» است. [۱]

از اندیشمندان برجستهٔ آنارشیست می‌توان از ویلیام گادوین، ماکس اشتیرنر، لئو تولستوی، پیر ژوزف پرودون، میخائیل باکونین، پطر کروپوتکین، الیزه رکلوز[۱] ، ماری بوخین ، اما گلدمن ، نوام چامسکی ، و اخیراً متفکران آزادی‌طلب و محافظه‌کاری با گرایش آنارشیستی مانند هانس هرمان هوپ و موری روثبارد نام برد.

آنارشیست‌ها در فلسفه «بگذار انجام دهند» (Laissez faire) با هم اشتراک نظر دارند اما در تئوری به دسته‌های آنارشیسم تحول‌خواه، آنارشیسم کمونیست، و آنارشیسم اندیویدوالیست تقسیم می‌شوند.

برای مثال پرودون یک آنارشیست اندیویدوالیست بود و آنارشیسم به شکل یک جنبش اجتماعی با کتاب «مالکیت چیست» او آغاز شد. پرودون با مالکیت مخالف نیست بلکه نحوه اکتساب و بهره‌برداری از آن را نیازمند اصلاح می‌داند.

آنارشیسم از نظر روش‌های اجرایی به دو دسته آنارشیسم انقلابی و آنارشیسم مسالمت‌جو تقسیم می‌شود. آنارشیست‌های رادیکال (انقلابی) طرفدار ترور، اعتصاب و برانداختن ناگهانی تشکیلات دولت هستند. در سده ۱۹ آنها سیاست‌مدارن و پادشاهان بسیاری را ترور کردند. آنارشیست‌های مسالمتجو مانند لئو تولستوی، طرفدار عدم خشونت هستند.

آنارشیسم نوین

صورت‌بندی مدرن نظریهٔ آنارشیسم با اثر ویلیام گادوین در سال ۱۷۹۳با نام تفحصی پیرامون عدالت سیاسی و تأثیرش بر شادمانی و فضیلت عام  آغاز شد. بسیاری چون پرودون باکونین، اشتیرنر، تاکر، تولستوی و کروپوتکین دنبالهٔ کار وی را گرفتندنظریه‌پردازان آنارشیسم معمولاً پیرو یکی از چهار شاخهٔ زیرند:

  • آنارشیسم کمونیست
  • آنارشیسم سندیکالیست (سندیکاگرا)
  • آنارشیسم اندیویدوالیست (فردگرا)
  • آنارشیسم دینی

 

آنارشیسم کمونیست

پطر کروپوتکین از شخصیت‌های محوری این نحله و واضع اصطلاح «کمونیسم آنارشیست» است. از نظر پیروان این نحله انسان موجودی به‌ذات اجتماعی‌است و سود اجتماع در ذات خود در تقابل با سود فرد نیست بل مکمل آن است. همنوایی میان انسان و اجتماع در سایهٔ نفی نهادهای اجتماعی اقتدارگر خاصّه دولت ممکن است.

آنارشیسم سندیکاگرا

آنارشیسم سندیکاگرا رستگاری را در نزاع اقتصادی و نه نزاع سیاسی طبقهٔ کارگر می‌جوید. پیروان آن با تشکیل اتحادیهٔ کارگری و سندیکاها قصد نزاع با ساختار قدرت می‌دارند. از نظر ایشان سرانجام با یکی انقلاب بنیادهای حکومت فعلی فرو می‌ریزد و نظم اقتصادی نوِ اجتماع بر پایهٔ سندیکاها شکل می‌گیرد. اکنون در برخی از کشورهای اروپایی و امریکای جنوبی به شکل جنبش وسیع توده‌ای درآمده است.

 آنارشیسم فردگرا

بنیاد نظری آنارشیسم فردگرا را در آثار ماکس اشتیرنر آلمانی و بنجامین تاکر آمریکایی پیدا توان کرد. اشتیرنر در کتاب شخص و دارایی‌اش  (چاپ نخست ۱۸۴۴) عقایدش را تشریح کرده‌است. به اعتقاد وی انسان حق دارد هر آنچه می‌خواهد انجام دهد. و هر چه آزادی وی را سلب کند نابود باید گردد. اشتیرنر نه تنها با قانون و مالکیت خصوصی سر مخالفت می‌دارد بلکه با مفاهیم خدا و کشور و خانواده و عشق هم بنای ناسازگاری می‌گذارد. منتها مخالفت وی با این مفاهیم به معنی فتوا به نابودی آنها نیست. بلکه از نظر وی انسان هر گاه بخواهد به این مفاهیم تن تواند دادن اگر باعث شادمانی‌اش شود ولی سرسپردگی به این مفاهیم وظیفهٔ شخص نیست. نظریات تاکر را با نام آنارشیسم فلسفی نیز می‌شناسند و آن را سهم آمریکاییان در تاریخ نظریهٔ آنارشیسم قلمداد می‌کنند. معمولاً میان آنارشیسم فلسفی یا آنارشیسم فردگرا و آنارشیسم کمونیست یا توده‌گرایی تقابل می‌افکنند. از جمله تفاوت‌هایی که بیان می‌دارند تشویق به خشونت در دومی بر خلاف اولی‌است. این تقابل‌افکنی مخالفانی هم می‌دارد. تاکر در نظریه‌پردازی‌های خویش از دارایی چیست؟ پرودون اثر پذیرفت. او با هرگونه اعمال قدرت از سوی دولت مخالف بود و آن را غیراخلاقی می‌دانست. تاکر و پیروانش با چهار انحصار اصلی‌ای که آبشخورشان وجود دولت می‌بود به مخالفت پرداختند: زمین، پول، دادوستد و حقوق پدیدآورندگان. نابودی این انحصارات را مایهٔ از میان رفتن فقر می‌دانستند. با قدرت‌گرفتن سندیکاها و سایر پیکره‌های اجتماعی در ایالات متحده آنارشیسم فردگرا افول کرد.

آنارشیسم دینی

تولستوی نظریه پرداز آنارشیسم دینی شناخته می‌شود گاه حساب آنارشیسم دینی را از دیگر زیرنحله‌های آنارشیسم جدا می‌کنند.

آنارشیسم در قیاس با دیگر نحله‌های سیاسی

آنارشیسم در اصول و یا نسخه‌پیچی‌ها با دیگر نحله‌های سیاسی نظیر لیبرالیسم و سوسیالیسم شباهت‌هایی می‌دارد.

آنارشیسم و لیبرالیسم

در آنارشیسم همچو لیبرالیسم بر آزادی (فردی و سیاسی)، شادمانی و کامیابی فرد تأکید می‌رود. در لیبرالیسم کلید نیل به مقصود دخالت حداقلی دولت در امور مردمان است. این دخالت تنها از روی ضرورت باید بودن و غرض از آن جلوگیری از اخلال در سیر طبیعی و رفتار «دست نامرئی»‌است. اما در آنارشیسم حکومت به‌یک‌بارگی نفی می‌شود و همین دخالت کمینه هم بر تافته نمی‌شود.

آنارشیسم و سوسیالیسم

رابطهٔ آنارشیسم و سوسیالیسم غامض‌تر از آنِ آنارشیسم و لیبرالیسم است تا آنجا که برخی نویسندگان منکر خویشاوندی میان این دو نحله شده‌اند. این امر برخاسته از آن است که در نگاه نخست در سوسیالیسم تکیه بر حقوق اجتماع در مقابل فرد است در حالی که در آنارشیسم سخن از حقوق فرد در مقابل اجتماع است. با این حال در نهایت به نظر می‌آید که نسخه‌پیچی‌های آنارشیست‌ها (خصوصاً نوع کمونیست) کم شباهت با نسخه‌پیچی‌های سوسیالیست‌ها نیست. آنارشیست‌ها چون سوسیالیست‌ها با مالکیت شخصی مخالف‌اند. هر دو برای ساختن جامعه‌ای می‌کوشند که در آن هر کس در حد توانایی‌های خویش در خوشبختی اجتماع بکوشد و تا آنجا که نیاز می‌دارد از خدمات اجتماع بهره‌مند شود.

منابع:

1.    داریوش آشوریفرهنگ سیاسی. چاپ چاپ پنجم، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۵۱، صص. ۳۰-۳۲. 

2.    D. Novak, "the Place of Anarchism in the History of Political Thought"

3.    An Enquiry concerning Political Justice and Its Influence on General Virtue and Happiness

4.    D. Novak, The Place of Anarchism in the History of Political Thought

5.    Anarcho-Communism

6.    Anarcho-Syndicalism

7.    Anarcho -Individualism

8.    D. Novak "The Place of Anarchism in the History of Political Thought"

9.    D. Novak "The Place of Anarchism in the History of Political Thought"

10.                      آشوری ۳۲-۳۳

11.                      S. Fanny Simon, "Anarchism and Anarcho-Syndicalism in South America"

12.                      Der Einzige und sein Eigentum

13.                      D. Novak "The Place of Anarchism in the History of Political Thought"

14.                      William O. Reichert, "Toward a New Understanding of Anarchism"

15.                      Victor S. Yarros, "Philosophical Anarchism: Its Rise, Decline" and Eclipse

16.                      D. Novak "The Place of Anarchism in the History of Political Thought"

17.                      D. Novak "The Place of Anarchism in the History of Political Thought"

آنارشیست

آنارشی مشتق از واژهٔ یونانی anarkos به معنای 'بدون رئیس' است. رویکرد عام آنارشیست‌ها تأکید بر این نکته‌است که می‌توان بدون ساختارهای مقیدکننده یا محدودیت زا زندگی نیکویی داشت. هر سازمان یا اخلاقیاتی که با آزادی انتخاب شیوهٔ زندگی در تعارض باشد باید مورد حمله، انتقاد و نفی قرار گیرد. پس مسئلهٔ مهم آنارشیست‌ها تعریف موانع و ساختارهای تصنعی و تمایز دادن آنها از ساختارهای طبیعی یا فعالیت‌های اختیاری است.

از اندیشمندان برجستهٔ آنارشیست می‌توان از ویلیام گادوین، ماکس استیرنر، لئو تولستوی، پیر ژوزف پرودون، میخائیل باکونین، پطر کروپوتکین و اخیراً متفکران آزادی طلب و محافظه کاری با گرایش آنارشیستی مانند هانس هرمان هوپ و موری روثبارد نام برد.

شاخه‌های مختلف آنارشیسم بر جنبه‌های مختلفی از جامعهٔ بی رهبر تأکید دارند: روایت‌های آرمانشهرگرا در پی برابری خواهی (egalitarianism) جهاشمولی هستند که در آن هرکس یک نفر به شمار آید و نه بیشتر، و لذا ارزش‌های هر شخص وزن و ارزشی برابر با ارزش‌های دیگران داشته باشد (آنارشیست‌های آرمانشهرگرا در قرن نوزدهم این ایده را در چند جامعهٔ کوچک آزمودند، جوامعی که همگی عمر کوتاهی داشتند.) اما آنارشیست‌هایی که همدلی بیشتری با انگارهٔ فردگرایی زمخت آمریکایی دارند یا کسانی که در پی زندگی ساکت و منزوی نزدیک به طبیعت هستند، مساوات گرایی را رد می‌کنند.

برای نمونه، ماکس استیرنر هر نوع محدودیت بر کنش افراد را نفی می‌کند، از جمله ساختارهای اجتماعی را که می‌توانند به طور خودجوش شکل گیرند – مثلاً اتوریتهٔ خانواده، پول، مؤسسات قانونی (مانند قوانین متعارفی)، و حقوق مالکیت مورد قبول او نیست. پرودون، از سوی دیگر، مدافع جامعه‌ای از همکاری شرکت‌های کوچک است. جنبش همکاری طلب اغلب مطلوب کسانی است که گرایش اجتماع گرا دارند اما از مدل بالقوه مستبد سوسیالیسم رویگردان اند. اندیشمندان لیبرالی حامی بازار آزاد هم گاهی راه حل‌های آنارشیستی را برای مسائل اقتصادی و سیاسی تجویز می‌کنند: این دسته اعتقاد دارند که سرشت دلبخواه و اختیاری نظام بازار، آن را اخلاقی و ابزار مؤثری برای توزیع منابع می‌سازد. به همین خاطر آنان دولت را به خاطر در اختیار گرفتن منابع (تأمین درمانی، آموزش و نیز پلیس و خدمات حفاظتی) سرزنش می‌کنند؛ به باور آنان کالاها و خدمات اجتماعی باید به طور خصوصی و از طریق بازار آزاد عرضه شوند.

گرایش سیاسی آنارشیست‌ها هر طور که باشد(اجتماع گرا باشند یا فردگرا)، مسئلهٔ فلسفی پیش رویشان این است که چگونه قرار است جامعهٔ آنارشیک را حفظ کرد. این مسئله شایان تدقیق است و باید ناهمسازی‌های احتمالی چنین جامعه‌ای را بررسی نمود. آنارشیست‌های تاریخ نگر معتقد اند که آنارشی حالت نهایی دولت است که انسان (ناگزیر) به آن می‌رسد – آنها با کلیّت نظریهٔ مارکس موافق اند. مطابق این نظریه تاریخ (و آینده) به دوره‌های قراردادی تقسیم می‌شود که ویژگی شان حرکت به سوی کمتر شدن اتوریته در زندگی (یعنی زوال تدریجی ساختارهای سرکوبگر یا تقسیم کنندهٔ جامعه‌است)، و این حرکت اجتناب ناپذیر است. آنارشیست‌های رادیکال ادعا می‌کنند که آینده را تنها با نبرد می‌توان از آن خود نمود، پس باید در برابر هرگونه تحمیل اتوریته بر کنش‌های فرد ایستادگی کرد – این مبارزه جویی شامل کنش فعالانهٔ آنارشیست‌ها برای خراب کردن، بی اثر کردن و امحای ابزارهای جبّاریت دولت نیز می‌شود؛ جناح مساوات گرای آنارشیسم فقط دولت را جبّار می‌داند اما کسانی که همدلی بیشتری با نقد اخلاقی سوسیالیسم به سرمایه داری دارند، بر سرشت سرکوبگر شرکت‌های چندملیتی و کاپیتالیسم جهانی تأکید دارند. در مورد شیوهٔ نفی اتوریته، برخی آنارشیست‌ها مسالمت آمیز عمل می‌کنند (و از اعتراض گاندی به حاکمیت بریتانیا بر هند سرمشق می‌گیرند)، بقیه توسل به خشونت را برای حفظ آزادی شان از جبر خارجی مباح می‌شمارند. برخی شاخه‌های آنارشیسم، همسو با لیبرال‌های مدرن و برخی سوسیالیست‌ها و محافظه کاران، جهان مادی و پیشرفت اقتصادی را یک ارزش ذاتی نمی‌دانند. آنارشیست‌هایی که مخالف پیشرفت اقتصادی (یا 'سرمایه داری جهانی') هستند اهداف دیگری را برای آرمانشهر سیاسی شان می‌جویند. یکی از این اهداف بسیار شبیه آخرین نظریهٔ سیاسی مطرح، یعنی محیط گرایی است

مطالب آموزنده

1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...



2 - هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...



3- وقتی در زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...



4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..



5- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...



6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...



7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..



8- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...



9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..




10- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است 


با 4 كلاهبردار نابغه آشنا شوید

 همیشه دانشمندان یا هنرمندان نبوده‌اند كه با انجام كارهایی كه قبلاً كسی آن را انجام نداده و یا با خلق اثری كه مشابه آن وجود نداشته، به تاریخ پیوسته باشند. كلاهبرداران هم در تاریخ جایی برای خود دارند.. بوده‌اند كسانی كه در دنیا چیزهایی را جعل كرده‌اند كه عقل جن هم به آن نرسیده. مثل:

 

 1- ویكتور لوستیگ - Victor Lustig

سلطان كلاهبرداران تاریخ، مردی كه برج ایفل را فروخت، مسلط به پنج زبان زنده‌ دنیا، صاحب 45 اسم مستعار با سابقه بیش از 50 بار بازداشت آن هم فقط در كشور آمریكا، مردی كه می‌توانست زیرك‌ترین قربانیانش را نیز گول بزند، در سال 1890 در بوهمیا (كشور كنونی چك) در یك خانواده متوسط به دنیا آمد و در سال 1960 به آمریكا رفت.

سالی كه بازار سهام به شدت رشد می‌كرد و به نظر می‌رسید كه همه روز‌به‌روز پولدار‌تر می‌شوند و لوستیگ آنجا بود كه از این موضوع سود برد.

در سال 1925 و پس از انجام چندین فقره كلاهبرداری بی‌عیب ونقص و پرسود، ویكتور به فرانسه و شهر پاریس رفت و در آنجا شاهكار خود را اجرا كرد. فروختن برج ایفل!

ایده این كلاهبرداری بعد از خواندن یك مقاله كوچك در روزنامه به ذهن ویكتور رسید. در این مقاله آمده بود كه برج ایفل نیاز به تعمیر اساسی دارد و هزینه این كار برای دولت كمرشكن خواهد بود.

دینگ! زنگی در سر ویكتور صدا كرد و بلافاصله دست به كار شد. ابتدا اسناد و مداركی تهیه كرد كه در آنها خود را به عنوان معاون ریاست وزارت پست و تلگراف وقت جا زد و در نامه‌هایی با سربرگ‌های جعلی، شش تاجر آهن معروف را به جلسه‌ای دولتی و محرمانه در هتل كرئون (creon) كه محلی شناخته شده برای...

ادامه نوشته

ما هم...

یك دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر كوچکشان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.

روز اوّل كه پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسيد: پسرم تعريف كن ببينم امروز در مدرسه چي ياد گرفتي؟

پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سيگار كشيدن به ما گفتند، خانم معلّم برايمان يك كتاب قصّه خواند و يك كاردستي هم درست كرديم.

پدر پرسيد: رياضي و علوم نخوانديد؟ پسر گفت: نه

روز دوّم دوباره وقتي پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تكرار كرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش كرديم، ياد گرفتيم كه چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهيم، و زنگ آخر هم به كتابخانه رفتيم و به ما ياد دادند كه از كتاب هاي آنجا چطور استفاده كنيم.

بعد از چندين روز كه پسر مي رفت و مي آمد و تعريف مي كرد، پدر كم كم نگران شد چرا كه مي ديد در مدرسه پسرش وقت كمي در هفته صرف رياضي، فيزيك، علوم، و چيزهايي كه از نظر او درس درست و حسابي بودند مي شود. از آنجايي كه پدر نگران بود كه پسرش در اين دروس ضعيف رشد كند به پسرش گفت:

پسرم از اين به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو رياضي و فيزيك كار كنم.

بنابراين پسر دوشنبه ها مدرسه نمي رفت. دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند كه چرا پسرتان نيامده. گفتند مريض است. دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز يك بهانه اي آوردند. بعد از مدّتي مدير مدرسه مشكوك شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت كند.

وقتي پدر به مدرسه رفت باز سعي كرد بهانه بياورد امّا مدير زير بار نمي رفت. بالاخره به ناچار حقيقت ماجرا را تعريف كرد. گفت كه نگران پيشرفت تحصيلي پسرش بوده و از اين تعجّب مي كند كه چرا در مدارس استراليا اينقدر كم درس درست و حسابي مي خوانند.

مدير پس از شنيدن حرف هاي پدر كمي سكوت كرد و سپس جواب داد:



ما هم ۵۰ سال پيش مثل شما فكر مي كرديم.

فريدون مشيري

پشه ای در استکان آمد فرود
 
تا بنوشد آنچه واپس مانده بود
 
کودکی_از شیطنت_بازی کنان
 
بست با دستش دهان استکان
 
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
 
جست تا از دام کودک وارهد
 
خشک لب می گشت،حیران،راه جو
 
زیر و بالا، بسته هرسو، راه او
 
روزنی می جست در دیوار و در
 
تا به آزادگی رسد بار دگر
 
هرچه بر جهد و تکاپو می فزود
 
ادامه نوشته

از زرتـشت سئوال کردند


زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟
فرمود:


1. دانستم کار مرا ديگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.
2. دانستم که خدا مرا می بيند، پس حيا کردم.
3. دانستم رزق مرا ديگری نمی خورد، پس آرام شدم.
4. دانستم پايان کارم مرگ است، پس مهيا شدم.


تست استرس

اين تست در بيمارستان سنت مري انجام شد و نتيجه ي آن كاملاً دقيق است.

 

در عكس زير 2 دلفين كاملاً يكسان از آب بيرون پريده اند.

 بر اساس تحقيقات روانشناسان، با وجود اين كه اين دو دلفين كاملاً مشابه يكديگر هستند ولي افرادي كه داراي استرس باشند احتمالاً متوجه تفاوت هايي بين آن دو خواهند شد.

 هرچه تعداد تفاوت هايي كه فرد مشاهده مي كند بيشتر باشد نشان دهنده شدت استرسي است كه فرد تجربه مي كند.

  به عكس زير دقت كنيد و اگر بيش از 2 تفاوت بين اين دلفين ها مشاهده كرديد احتمالاً به يك مسافرت طولاني نياز داريد.

.

.

عکس در ادامه مطلب

ادامه نوشته

بدون شرح!

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

>>>>!!!!

 

خوب مگه مجبوری

 

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

ادامه نوشته

تقویت حافظه

حقیقت این است که قدرت حافظه تا حد زیادی بستگی به این دارد که از چه ابزارهایی برای حفظ کردن استفاده کنید و چقدر در استفاده از آنها مهارت داشته باشید. در اینجا ده روش برتر برای بهبود حافظه را فرا می گیرید. امیدوارم با مطالعه و به کارگیری آنها در سال جدید دیگر مشکل حافظه نداشته باشید.

 

۱- اطلاعات را خرد کنید: آیا شما یک شماره تلفن را یک جا حفظ می کنید؟ نه معمولا آن را به قطعات دو یا سه رقمی تبدیل می کنید و تکه تکه حفظش می کنید. مغز انسان اطلاعات را در قطعات کوچک بهتر به خاطر می سپارد. بنابراین با خرد کردن موارد بلند به اطلاعات کوچکتر راحت تر می توانید آنها را حفظ کنید.‬  
 
۲- کلمات را به هم ربط دهید: گاهی وقت ها حفظ کردن بعضی چیزها کار سختی است. من دوستی داشتم که فامیل اش «آرقند» بود. اما این اسم را نمی توانستم حفظ کنم. کافی است در ذهنتان کمی با آن بازی کنید. آرقند؟ قند؟ آب قند؟ آهان درست شد. با ربط دادن این اسم به یک کلمه آشنا آن را حفظ کردم.  
 
با پیدا کردن ارتباط بین موارد جدید و موارد قبلی آشنا در ذهنتان می توانید به راحتی آنها را به خاطر بسپارید. البته نیاز نیست که مثل من بلند فکر کنید. چون اگر دوستم بفهمد که اسمش را چگونه حفظ کرده ام...  
 
۳- ورزش کنید: همه می گویند که ورزش برای فلان و فلان و فلان چیز مفید است! حالا ما هم می گوییم که ورزش برای حافظه هم مفید است و قدرت حفظ کردن را بالا می برد. از پشت کامپیوتر بلند شوید و کمی هم فعالیت بدنی بکنید. قرار نیست قهرمان المپیک بشوید. هدف این است که فعالیت بدنی منظم داشته باشید

 
۴- از حافظه تصویری تان استفاده کنید: این یکی از قدرتمند ترین ابزارهای مغز است. تصور کردن یک تصویر یا صحنه روش موثری برای به خاطر سپردن است. بگویید که عینک تان را روی میز آشپزخانه گذاشته اید. حالا تصور کنید که عینک آن جا است و تمام غذاهای روی میز را خورده! دفعه بعد که می خواهید جای عینک را به یاد بیاورید مغز آن تصویر را در ذهن دارد.  
 
۵- تمرکز کنید: این مورد کاملا واضح است. شما نمی توانید وقتی که تلویزیون نگاه می کنید به خوبی مطالعه کنید و چیزی را حفظ کنید. در چنین حالتی مغز شما حالت فعال و پرسشگرانه خود را از دست می دهد و نباید روی حافظه تان حساب کنید. مشابه همین حالت وقتی که در حال کار با کامپیوتر هستید زیاد پیش می آید. اینکه همزمان کار کنید، مطالعه کنید، چت کنید و ... جلوی تمرکز را می گیرد و نباید انتظار عملکرد خوبی از مغز خودتان داشته باشید. بهترین حالت این است که هر زمان فقط یک کار را انجام بدهید و روی آن کاملا تمرکز کنید.  
 
۶- خواب مناسب: اگر می خواهید همیشه حافظه خوبی داشته باشید خواب را فراموش نکنید. کم خوابی می تواند به شدت از قدرت حافظه و تمرکز شما کم کند. ضمنا فراموش نکنید که خوابیدن در شب برای مغز نسبت به خواب در روز مفید تر است.  
 
۷- از کاخ های حافظه استفاده کنید: این یکی از بهترین روش های بهبود حافظه است. اگر می خواهید موارد متعددی را حفظ کنید کافی است که آنها را در یک مکان آشنا تصور کنید. و هر یک را در جایی قرار بدهید. بعد برای خودتان یک سفر ذهنی درست کنید و در این مکان در مسیری مشخص حرکت کنید. حال می توانید هر یک از این وسایل را در یک جای خاص ببینید.  
 
برای مثال شما هر روز صبح که از خانه خارج می شوید باید تعدادی وسایل را همراهتان بردارید. ( شامل دسته کلید تان - کیف - دفترچه یادداشت - حلقه - ساعت مچی - کارت بانک ) اما همیشه چیزی را فراموش می کنید. اشکالی ندارد کافی است برایشان یک سفر ذهنی در کاخ حافظه تان درست کنید. با هم امتحان می کنیم:  
 
سفر را از تخت خواب که بیدار می شوید شروع کنید. روی میز کنار تخت یک دفترچه بزرگ یادداشت را تصور کنید که آنجا قرار گرفته ( وقتی آن را بزرگ و کمی متفاوت و عجیب در تخیل خود بسازید با اغراق کردن به مغز کمک می کنید تا بهتر آن را به خاطر بسپارد.)  
 
سپس از اتاق خواب خارج شوید به آشپزخانه بروید. آنجا درست در کنار یخچال یک دستگاه خودپرداز بانک را تصور کنید که طبق معمول کار نمی کند! وقت اش است که کارت بانک را بردارید.  
 
ذهنتان را به اتاق بعدی خانه ببرید. آنجا روی میز ساعت مچی شما قرار گرفته. و کمی آن طرف تر روی شومینه حلقه است در حالی که به خاطر حرارت آتش کاملا سرخ شده است.  
 
در پایان در کنار چوب لباسی کنار درب خروجی خانه کیف را تصور کنید و آن را بردارید. این سفر ذهنی را چند بار با خودتان مرورکنید. بعد از این هر روز صبح تنها طی چند ثانیه به این سفر ذهنی میروید و دیگر هیچ وقت چیزی را فراموش نمی کنید. با این روش می توانید تا ده ها مورد را پشت سر هم و با نظم حفظ کنید. کاخ های حافظه انسان نامحدود هستند.  
 
۸- رژیم غذایی مناسب: اسیدهای چرب امگا ۳ یکی از مواد مهم برای بالا نگهداشتن کارایی شناختی مغز هستند. کجا یافت می شوند؟ در ماهی ها به خصوص ماهی های ساکن آب های سرد و در مغز دانه ها به خصوص گردو و روغن آن. مصرف ویتامین های گروه B و اسید فولیک هم مغز شما را خوشحال می کند. آنها را در سبزیجات و مرکبات پیدا خواهید کرد. در طرف دیگر کشیدن سیگار و مصرف بالای الکل برای حافظه خوب نیست.  
 
۹- آموخته هایتان را به دیگران یاد بدهید: تحقیقات نشان داده که یک روش خوب یادگیری این است که به دیگران آموزش بدهید! وقتی موضوعی را برای کسی توضیح می دهید این کار به دایمی شدن آن حافظه در مغزتان کمک می کند. بنابراین بخیل نباشید و همیشه به دیگران آموزش بدهید.  
 
۱۰- تکرار، تکرار، تکرار: وقتی یک شماره تلفن را به خاطر می سپارید یا یکی از همین روش های گفته شده را تمرین می کنید، نکته کلیدی تکرار کردن است. با تکرار مغز شما اطلاعات را برای همیشه در خودش نگه می دارد و در به یادآوری آنها هم مهارت پیدا می کند. تمرین این روش ها هم به شما کمک می کند که هر بار از آنها راحت تر و سریع تر استفاده کنید به گونه ای که پس از مدتی جز ابزارهای جدایی ناپذیر حافظه شما خواهند شد

 

خدا

این قفسه سینه که می بینی یه حکمتی داره .
خدا وقتی آدمو آفرید سینه اش قفسه نداشت
یه پوست نازک بود رو دلش .
یه روز آدم عاشق دریا شد .

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

اونقدر که با تموم وجودش خواست تنها چیز با ارزشی که داره بده به دریا.
پوست سینه شو درید و قلبشو کند و انداخت تو دریا .
موجی اومد و نه دلی موند و نه آدمی .

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

خدا … دل آدمو از دریا گرفت و دوباره گذاشت تو سینش .  

آدم دوباره آدم شد .
ولی امان از دست این آدم

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

دو روز بعد آدم عاشق جنگل شد .

ادامه نوشته

راننده تاکسی


مانند مرغابیها که مدام وک وک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید


وقتی به نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر هنگامی است که پس از خروج از فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید
 اگر یک تاکسی برای رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است؛ اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید؛ اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است؛ و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید.
 خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید ...
هاروی مک کیمی گوید:
روزی پس از خروج از فرودگاه، به انتظار تاکسی ایستاده بودم که راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت:
لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید...
سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید!
بر روی کارت نوشته شده بود:
در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم  !!!
بسیار شگفت زده شدم !!!
راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم.
پس از آن که راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت:
 پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و یک فلاسک قهوه رژیمی هست!
گفتم : نه، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم.
راننده پرسید : در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه، کدام را میل دارید ؟!
و سپس با دادن مقداری آب میوه به من، حرکت کرد و گفت:
اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است...
آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت:
این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید. ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم وگر نه می توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم...
از او پرسیدم چند سال است که به این شیوه کار می کنی؟!
پاسخ داد: 2 سال
پرسیدمچند سال است که به این کار مشغولی؟
جواب دا د: 7 سال !
پرسیدم 5 سال اول را چگونه کار می کردی؟
گفت  : از همه چیز و همه کس،از اتوبوسها و تاکسیهای زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم.
روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد.
مضمون حرفش این بود که :
مانند مرغابیها که مدام وک وک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید.
پس از شنیدن آن گفتار رادیویی به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم :
تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند.
سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم
پرسیدم:چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟
گفت : سال اول، درآمدم دو برابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید!!!
نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با 30 راننده تاکسی در میان گذاشتم؛ اما فقط 2 نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند..
بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند ...
می خواهید گناه نابسامانیهای خود را به گردن این و آن بیندازید یا برخیزید و اختیار زندگی خود را به دست بگیرید؟

ازدواج

ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کساني که داخل شهرند سعي دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند!

 فرانکلين

 

* زندگي زناشويي مثل تاتر است: مردم صحنه زيبا و آراسته آن را مي بينند درحالي که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ريخته و پرماجراي آن سر و کار دارند.

 فرانسيس بيکن

 

 

* تا قبل از ازدواج فقط مرگ مي تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقريبا هرچيزي مي تواند سبب جدايي آنان شود!

 سامرست موام

 

* ازدواج با يک زن مثل خريدن کالايي است که مدت ها مشتاقانه از پشت ويترين تماشايش کرده ايد اما وقتي به خانه مي رسيد از خريدنش پشيمان مي شويد..

 جين کر

 

* ازدواج براي کساني که تصور مي کنند صبح روز بعد از آن ، آدم ديگري مي شوند موضوعي نااميدکننده است.

 ساموئل راجرز

 

* مجردان بيشتر از متاهلين درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج مي کردند!

 اچ.ال.منکن

 

*مرد با ازدواج روي گذشته اش خط مي کشد ولي زن بايد روي آينده خود خط بکشد.

 سينکلر لوييس

 

* قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هايي مي انديشد که شما گفته ايد اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از اين که شما حرف بزنيد به خواب مي رود!

هلن رولان

 

 

* زنان با اين آرزو با مردان ازدواج مي کنند که مردان تغيير کنند... که نمي کنند. مردان با اين آرزو با زنان ازدواج مي کنند که زنان تغيير نکنند... که مي کنند!

 

* خيلي بامزه است: هنگامي که زنان از ازدواج خود داري مي کنند اسمش را مي گذاريم عشق به استقلال اجتماعي اما وقتي مردان از ازدواج خودداري مي کنند به آن مي گوييم ترس از مسووليت اجتماعي!

 وارن فارل

 

* اگر مي خواهي براي يک روز معذب باشي مهمان دعوت کن. اگر مي خواهي يک سال عذاب بکشي پرنده نگه دار واگر مي خواهي مادام العمر در عذاب باشي ازدواج کن!

" ضرب المثل چيني

طنز

نام خودرو

اشانتیون اهدایی

توضیحات

پژو GLX

یک عدد کپسول آتشنشانی

فقط برای تزئین خودرو!

سمند

یک عدد پنکه

جهت راحتی کولر خودرو!

پژو 206

یک گوی سنگی

جهت حفظ تعادل خودرو سر پیچ ها

سپند

یک جفت کفش

جهت همراهیه ماشین!

ویتارا

یک جفت کفش لژدار

این هدیه فقط به زیر 150 سانتی ها اهدا می شود!

ال 90

یک ال 90 دیگر!

...

و با معرفی پیکان

یک عدد سیبیل و شلوار دم پا گشاد!

جهت تجدید خاطرات!

سرخپوستان!!!!

 

مردان قبیله سرخ پوست درايالات متحده آمريكاي فعلي از رییس جدید می پرسن:
آیا زمستان سختی در پیش است؟
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «براي احتياط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه: «آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟

پاسخ: «اینطور به نظر میاد»، پس رییس به مردان قبیله دستور میده که بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظرقبلی تون رو تایید می کنید؟»
پاسخ: «صد در صد»، رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند.                                                                                                       بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»
پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!
رییس: از کجا می دونید؟
پاسخ : چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!!

>>>>>>>

خیلی وقتها ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم
!

 

زوج تايلندي ركورد طولاني ترين بوسه را شكستند

 


زوج تايلندى بعد از بوسيدن يكديگر به مدت ۴۶ ساعت و ۲۴ دقيقه ركورد طولانى ترين بوسه جهان را شكستند

البته اين ركورد تا زمانى كه به تاييد موسسه ركورد جهانى گينس نرسد، اعتبار رسمى نخواهد داشت.اكاچاى و لاكسانا تيرانارات ، زن و شوهرى كه اين ركورد را شكستند، يكى از ۱۴ زوجى بودند كه در مسابقه طولانى ترين بوسه در بانكوک شركت كرده بودند.زوج برنده به عنوان جايزه يك حلقه با نگین الماس به ارزش ۵۰ هزار بات ( ۱۰۱۶ پوند ) و ۱۰۰ هزار بات (۲۰۳۲ پوند ) پول نقد دريافت كردند.اين زن و شوهر تايلندى روز يكشنبه ۶ صبح به وقت محلى بوسيدن هم را آغاز كردند و نام آنها در آستانه سپيده دم روز سه شنبه به عنوان برنده اعلام شد.داوطلبان شركت در اين مسابقه بايد يا زن و شوهر مى بودند و يا رابطه اى جدى با يكديگر مى داشتند و براى اثبات اين موضوع هم بايد سند ازدواج و يا نامه والدين خود را ارايه مى كردند




بر اساس مقررات مسابقه شركت كنندگان اجازه خوردن و آشاميدن و استفاده از دستشويى را داشتند، اما مشروط به آنكه از آغوش هم بيرون نيايند


بر اساس مقررات مسابقه، شركت كنندگان اجازه خوردن و آشاميدن و استفاده از دستشويى را داشتند، اما مشروط به آنكه از آغوش هم بيرون نيايند.نشستن و خوابيدن در طول مسابقه مجاز نبود و تنها نيم ساعت پس از شروع رقابت، يكى از زنهاى شركت كننده از حال رفت.سامپورن ناكسوترونگ، سازمان دهنده مسابقه گفت: "ما مى خواهيم نشان بدهيم كه عشق معنى دار و قدرتمند است."او افزود: "ايستادن و بوسيدن براى چنين مدت طولانى اى كار آسانى نيست. آنها واقعا باید به هم كمك كنند و از هم حمايت كنند."ركورد قبلى طولانى ترين بوسه جهان به يك زوج آلمانى تعلق دارد كه در سال ۲۰۰۹ بيش از ۳۲ ساعت به بوسيدن هم ادامه دادند

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

ادامه نوشته

عکسهای چشم نواز

ادامه نوشته

مکاتب سیاسی

      

نام برخی مکاتب و معانی مختصری از آنها:

*آبسولوتیسم  Absolutisme

 حکومت مطلقه با قدرت نا محدود بر جامعه.

*اپیس کوپالیسم Episcopalisme

تفوق دادن به قدرت روحانی نسبت به قدرت جسمانی

                             

(باقی در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

عمل ابلهانه

روزی لویی شانزدهم در محوطه ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟
سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟
افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!
مادر لویی که شاهد این صحنه بود او را صدازد وگفت من علت را میدانم، زمانی که تو سه سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!

 

جزوه استاد نعمت اللهی

جزوه مشتری مداری - - استاد نعمت اللهی - -  روانشناسی

 

 

حق ندارم خودمرو, دست کم, بگیرم,100میلیارد سلول دارم.

 کلمه دست و پا داره,دست و پاشو نشکن.کلمه معنی داره لحنو ادا کن. 

حدس نزن , گوش بده , تماس بگیر ...

با مشتری بحث نکن , یه حرف رو تکرار نکن.

 عقل آدم اول به چشمش است وبعد به گوشش.

 نگاه نکن که مشتری چی چی میگه , ببین که احساسش چیه.

 

                دانلود کل جزوه

حیوانات در زبان انگلیسی

نام

معادل فارسی

نام

معادل فارسی

bull

گاو نر

fox

روباه

cow

گاو ماده

bear

خرس

calf

گوساله

polar bear

خرس قطبی

horse

اسب

koala bear

کوالا

mule

قاطر

panda

خرس پاندا

pony

اسب کوتاه

wolf

گرگ

donkey

الاغ

tiger

ببر

sheep

گوسفند

lion

شیر

lamb

بره

leopard

پلنگ

goat

بز

hyena

کفتار

kid

بزغاله

elephant

فیل

pig

خوک، گراز

zebra

گورخر

sow

ماده خوک بالغ

giraffe

زرافه

piglet

بچه خوک

buffalo

بوفالو

cat

گربه

camel

شتر

dog

سگ

raccoon

راکون

mouse

موش

skunk

راسو

bat

خفاش

beaver

سگ آبی

squirrel

سنجاب

boar

گراز نر

chipmunk

سنجاب راه راه

possum

صاریغ

rabbit

خرگوش

kangaroo

کانگورو

moose

گوزن شمالی

porcupine

جوجه تیغی

buck

گوزن نر، خرگوش نر

mole

موش کور

doe

گوزن‌ماده،خرگوش‌ماده

armadillo

گورکن

fawn

آهو بره

anteater

مورچه خوار

ram

قوچ، گوسفند نر

gorilla

گوریل

monkey

میمون

hippo

اسب آبی

ادامه نوشته