نام روزهای هفته‌

آیا می دانستید که نام روزهای هفته‌ی فرنگی از گاهنامه‌ی کهن ايرانی برگرفته شده است

 
نام روزهای هفته در ايران کهن بدين گونه بوده است:
 
کیوان شید = شنبه
مهرشید = یکشنبه
مه شید = دوشنبه
بهرام شید = سه‌شنبه
تیرشید = چهارشنبه
هرمزشید = پنج‌شنبه
ناهیدشید یا آدینه = جمعه
 
اينک با بررسی ريشه‌های اين واژگان به اين بر‌آيند ساده می‌رسيم:
 
کیوان شید = شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان
------------------------------------------------------------------------------
مهرشید = یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = خور (خورشید) = مهر
------------------------------------------------------------------------------
مه شید = دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه
--------------------------------------------------------------------------------
بهرام شید = سه‌شنبه
Tuesday = Tues + day
 * Tues = god of war = Mars = بهرام
*
O.E. Tiwesdæg, from Tiwes, gen. of Tiw "Tiu," from P.Gmc. *Tiwaz "god of the sky," differentiated specifically as Tiu, ancient Germanic god of war, from PIE base *dyeu- "to shine" (see diurnal). Cf. O.N. tysdagr, Swed. tisdag, O.H.G.ziestag. The day name (second element dæg, see day) is a translation of L. dies Martis (cf. It. martedi, Fr. Mardi) "Day of Mars," from the Roman god of war, who was identified with Germanic Tiw (though etymologically Tiw is related to Zeus), itself a loan-translation of Gk. Areos hemera. In cognate Ger. Dienstag and Du. Dinsdag, the first element would appear to be Gmc. ding, þing "public assembly," but it is now thought to be from Thinxus, one of the names of the war-god in Latin inscriptions.
---------------------------------------------------------------------------
تیرشید = چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
* Wednes = day of Mercury  = Mercury = تیر
*
O.E. Wodnesdæg "Woden's day," a Gmc. loan-translation of L. dies Mercurii "day of Mercury" (cf. O.N. Oðinsdagr, Swed.Onsdag, O.Fris. Wonsdei, M.Du. Wudensdach). For Woden, see Odin. Contracted pronunciation is recorded from 15c. The Odin-based name is missing in German (mittwoch, from O.H.G. mittwocha, lit. "mid-week"), probably by influence of Gothic, which seems to have adopted a pure ecclesiastical (i.e. non-astrological) week from Greek missionaries. The Gothic model also seems to be the source of Pol. sroda, Rus. sreda "Wednesday," lit. "middle."
--------------------------------------------------------------------------
هرمزشید = پنج‌شنبه
Thursday = Thurs + day
* Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز
*
O.E. Þurresdæg, perhaps a contraction (influenced by O.N. Þorsdagr) of Þunresdæg, lit. "Thor's day," from Þunre, gen. ofÞunor "Thor" (see Thor); from P.Gmc. *thonaras daga- (cf. O.Fris. thunresdei, M.Du. donresdach, Du. donderdag, O.H.G.Donares tag, Ger. Donnerstag "Thursday"), a loan-translation of L. Jovis dies "day of Jupiter," identified with the Gmc. Thor (cf. It. giovedi, O.Fr. juesdi, Fr. jeudi, Sp. jueves), itself a loan-translation of Gk. dios hemera "the day of Zeus."
-------------------------------------------------------------------------
ناهیدشید یا آدینه = جمعه
Friday = Fri + day
* Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید
*
O.E. frigedæg "Frigga's day," from Frige, gen. of Frig (see Frigg), Germanic goddess of married love, a West Germanic translation of L. dies Veneris "day of (the planet) Venus," which itself translated Gk. Aphrodites hemera. Cf. O.N. frijadagr, O.Fris. frigendei, M.Du. vridach, Du. vrijdag, Ger. Freitag "Friday," and the Latin-derived cognates O.Fr. vendresdi, Fr.vendredi, Sp. viernes. In the Germanic pantheon, Freya (q.v.) corresponds more closely in character to Venus than Frigg does, and some early Icelandic writers used Freyjudagr for "Friday." Black Friday as the name for the busy shopping day after U.S. Thanksgiving holiday is said to date from 1960s and perhaps was coined by those who had the job of controlling the crowds, not by the merchants; earlier it was used principally of days when financial markets crashed.

تک  بیت

مِهر کس را بی گدار از قلب خود بیرون مکن

قبل هر اخراج اگر اخطار باشد بهتر است

 

 

باختم از چشم تو،اما به خود هرگز مناز

چشم تو سِحری ندارد،من زیادی ساده ام

 

 

بشکن دلم که رایحه ی درد بشنوی

کس از برون شیشه نبوید گلاب را

 

 

سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند

دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه

 

 

به کوهِ رفته به بادَم، نسیم تو فهماند

که کاه،هر چه که باشد،همیشه یک کاه است

 

نهنگ

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجود اینکه پستاندارعظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.

دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟

معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.

دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.

معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟

دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید

اعتماد کن

کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت . به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم . گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است . کار تو باعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند .

 

 

جملاتی زیبا درباره تجارت:


درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.

پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.

ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.

سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.

انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.

اقتصاد ژاپن

پس از پايان اشغال ژاپن توسط متفقين و در فاصله سال‌های 1952 تا 1971 متوسط رشد تولید ناخالص ملی حقیقی در ژاپن معادل 6/9درصد بود.

رشد‌اين کشور از سال 1972 تا 1991 همچنان بالا باقی ماند؛ اما شدت كمتري پيدا كرد و متوسط آن به 4درصد در سال رسید. ماجرا اما در مابقي سال‌هاي دهه 1990 و سال‌هاي ابتدايي دهه اول قرن بیست و یکم به گونه‌اي ديگر بود. در فاصله سال‌های 1991 تا 2003 متوسط رشد اقتصادي واقعي در اين كشور تنها 2/1درصد در سال بود؛ اما چرا ژاپن توانست براي دوره‌اي طولاني رشد بالایی داشته باشد و چرا ركود متعاقب آن بيش از يك دهه به طول انجاميده است؟
چند عامل از جمله نقطه آغازين ژاپن در رشد اقتصادي سريع آن دخيل بوده‌اند. جنگ جهاني دوم ميليون‌ها نفر را در اين كشور به كام مرگ كشاند، نزديك به 40درصد از حجم سرمايه آن را نابود كرد و اقتصاد ژاپن را به يك ويرانه تبديل كرد. از آنجا که چنین حجمي‌از سرمايه‌ ژاپن نابود شده بود، نرخ بازگشت سرمايه در آن بالا بود و مردم‌اين کشور از انگيزه‌اي قوي براي سرمايه‌گذاری و انباشت سرمايه برخوردار بودند. اين امر طبيعتا نرخ رشد را افزايش مي‌داد. اما اين نكته به تنهايي نمي‌تواند دليلي برای تداوم نرخ رشد بالا براي چنين مدتی به شمار رود. بسیاری از دیگر کشورهای توسعه نیافته حتي با موجودی سرمايه كمتر نتوانستند رشد بالایی را تجربه کنند.
پایین بودن سطح «امتيازخواهي» (privilege seeking) نيز به رشد ژاپن كمك كرد. امتيازخواهي زمانی روي مي‌دهد كه گروه‌های ذینفع سعي كنند امتيازات ويژه‌اي را از دولت كسب نمايند. از آن جا كه منفعتی که نصیب گروه‌های ذي‌نفع مي‌شود بسيار كمتر از كل خساراتي است كه به جامعه وارد مي‌شود، امتیازخواهی مي‌تواند نرخ رشد اقتصاد را کاهش دهد. مانكور السون در كتاب «صعود و سقوط ملت‌ها» نشان مي‌دهد كه چگونه يك درگيري و تعارض بزرگ مثل جنگ جهاني دوم، گروه‌هاي ذی‌نفع استحكام‌يافته را در كشورهاي بازنده از هم مي‌پاشد و اين امر نرخ رشد را بهبود مي‌بخشد. گروه‌ها براي سازمان‌دهي مجدد و شروع امتيازخواهي به زمان نياز دارند و در اين فاصله، اقتصاد با سرعت بالایی رشد مي‌کند. بالاخره زمانی كه گروه‌هاي بيشتر و بيشتري با موفقيت به امتيازات ويژه خود دست مي‌يابند، از نرخ رشد كاسته مي‌شود. السون بخش عمده‌اي از عملكرد خوب ژاپن و ديگر دول محور در دوران پس از جنگ را به از‌هم‌پاشيدگي اين قبيل گروه‌ها نسبت مي‌دهد.
تامين مالی سرمايه‌گذاری و انباشت سرمايه در...

ادامه نوشته

الگوی شما در زندگی کیست؟

تحقیقات اخیر برخی دانشمندان حاکی از اونه که مغز انسان از روابط ریاضی برای ذخیره ی علایق و احساسات استفاده می کنه !

 

بدون نگاه کردن به جوابها این تست رو انجام بدین .

۱- یه عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید.

۲- اون رو در عدد ۳ ضرب کنید.

۳- حاصل رو بعلاوه ۳ کنید.

۴- دوباره حاصل رو در ۳ ضرب کنید.

۵- یه عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آوردید.

۶- ارقام عدد خودتون رو با هم جمع کنید (مثلا اگر عددتون ۵۲ است ۵ رو با ۲جمع کنید)

.

.

.

.

.

.

.

.

حالا با توجه به عدد بدست اومده و لیست زیر ، ببینید الگوی شما تو زندگیتون کیه ؟!

۱- انیشتین

۲- نلسون ماندلا

۳- جاکوب زوما

۴- توماس ادیسون

۵- بوعلی سینا

۶- بیل گیتس

۷- گاندی

۸- براد پیت

۹- سرنتی پیتی

10-حافظ شیرازی

همان جایی بودم که

در کنگره حزب کمو‌نسیت شورو‌ی سابق در هنگام سخنرانی نیکیتا خرو‌شچف که با تقبیح جنایت‌های استا‌لین جهان را شگفت‌زده کرد یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد: رفیق خرو‌شچف، وقتی بی‌گناهان اعدام می‌شدند، شما کجا بودید؟ خرو‌شچف گفت: هر کس این را گفت از جا برخیزد. اما هیچ کس از جایش تکان نخورد. خرو‌شچف ادامه داد: خودتان به سوال خودتان پاسخ دادید.

 در آن زمان من همان جایی بودم که الان شما هستید

 

قایم موشک

 

روزی همه دانشمندان مردند و وارد برزخ شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشک بازی کنند

 متاسفانه انشتین اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد. 

همه پنهان شدند الا نیوتون .... 

نیوتون فقط یک مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاد. دقیقا در مقابل انشتین. 

انشتین شمرد 97, 98, 99..100….

او چشماشو باز کرد ودید که نیوتون  در مقابل چشماش ایستاده. انشتین فریاد زد نیوتون بیرون( سك سك) نیوتون بیرون( سك سك) .

نیوتون با خونسردی تکذیب کرد و گفت من بیرون نیستم.

او ادعا کرد که اصلا من نیوتون نیستم...

...تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطور میخواد ثابت کنه که نیوتون نیست...

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

..نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستاده ام... که منو نیوتون بر متر مربع میکنه  .........

...از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابر یک پاسکال می باشد بنابراین من پاسکالم  پس پاسکال باید  بیرون بره (پاسکال سك سك)

  ,_.___

 

اسلام حقیقی

دموکراسی می گوید : رفیق حرفت را خودت بزن ،نانت را من می خورم!
مارکسیسم می گوید: نانت را خودت بخور ، حرفت را من می زنم!
فاشیسم می گوید : نانت را من میخورم ، حرفت را هم من می زنم ، تو فقط برای من کف بزن!
 
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من برای اینم  که به حق برسی! 

 

 

 
 

فردوسی

در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

ھمه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود

چو مھر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان

ھمه بنده ناب یزدان پاک
ھمه دل پر از مھر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نھاد

بزرگی به مردی و فرھنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و ھوش ما
چه شد مھر میھن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود
ھمه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت

از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد

چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند

به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم

بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است

بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم

پوکی استخوان

پوکی استخوان یا بیماری خاموش چهارمین عامل مرگ و میر در جهان شناخته شده و از هر 4 زن بالای 25 سال 1 نفر مبتلاست. اخیراً یک درمان ساده و عالی برای آن پیدا شده، این راه حل نتیجۀ 7 ماه تحقیق در بیمارستان بقیه الله اعظم است. هر روز صبح ناشتا 3 قاشق مرباخوری پودر سنجد (شامل پوست، گوشت و هسته) را در یک لیوان شیر داغ زده و نوش جان کنید. از عطاری های مطمئن فقط این پودر را خریده و در یخچال نگه داری کنید. به تمام عزیزانتان این مطلب را ارسال کرده یا آموزش دهید؛ به خصوص برای افراد مسن که با یک زمین خوردن ساده دچار شکستگی شده و ممکن است در اثر عمل جراحی دچار آمبولی و فوت شون

افسانه ای جالب  در شهر وینسبرگ آلمان

 
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:

 

افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند.اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.

پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.

بادقت بخوانید

 بخاطرعزیزانتاننیکوس کازانتزاکیس نقل می کند که در دوران کودکی ، یک پیله کرم ابریشم را بر روي درختی می یابد ، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد . اندکی منتظر می ماند ، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد . با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند ، تا این که پروانه خروج خود را آغاز می کند . اما بال هایش هنوز بسته اند و اندکی بعد می میرد .
او می گوید : (( بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود ، اما من انتظار کشیدن نمی دانستم . آن جنازه ی کوچک تا به امروز ، یکی از سنگین ترین بارها ، بر روی وجدان من بوده است . اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد : فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان . بردباری لازم است و نیز انتظار زمان موعود را کشیدن شاهد بودن وسختی کشیدن عزیزان و صبوربودن و مقاومت کردن ، و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خدا برای زندگانی ما و فرزندانمان برگزیده است
اگرپوسته تخم مرغی که ترک خورده و جوجه میخواهد سر از تخم بیرون آورد به شکستن آن کمک کنید یقین بدانید پس از مدتی جوجه بیمار خواهد شد باید جوجه سختی بکشد تا پوسته را بشکند تا سالمتر و قویتر پا به زندگی گذارد
نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد
بگذارید فرزندانتان زمین بخورند تا تجربه کنند اینقدر آنها را یاری نکنید
هیچ وقت نگران شکست ها ی فرزندان خود نباشید ، چراکه همان شکست شاید ، رهگشای موفقیت و درخشش او باشد .
هیچ گاه بار مسئو لیت کسی را به دوش نکشید .
جلوی تحقیر شدن او را نگیرید .
آسیب های او را به جان نخرید .
بگذارید تا همین فشارها موجب شکوفایی او شوند .
دانه ای که سعی دارد خود را از دل خاک به بیرون بکشد را ، از خاک در نیاورید .
پیله پروانه ای که خود را با سختی از درون به بیرون می کشد را ، پاره نکنید .
پوسته تخم مرغی که جوجه ای سعی دارد آن را بشکافد و بیرون بیاید ، نشکنید .
چرا که شما دریچه های خروج از عالم تاریک و تنگ و رنج آور را به روی آن ها خراب می کنید و مانع پیش روی آن ها در مسیر رشدشان می شوید .
گاه تنها تماشا کردن این صحنه ها کافی است .
بر خودخواهی های خود غلبه کنیم
بر حس مالکیت خود
بر طمع خود
بر زیاده خواهی ها
و
عواطف آسیب رسان خود
مسلط شویم
و دریچه های خیر را به روی فرزندانمان بگشاییم .
به امید شکوفایی عزیزانمان

در حلقه ی عاشقان خوشا رقصیدن



هرجا که نگاه می کنم خونین است

از خون پرنده ای گلی رنگین است

در ماتم گل پرنده می موید و گل

از داغ دل پرنده داغ آجین است

فانوس هزار شعله اما در باد

می سوزد و سرخوش است و چین واچین است

 


یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی

از عشــــق هر آنچه می رسد شیرین است

 

در آتش و خون پرنده پر خواهد زد

بر بام بلند خانه سر خواهد زد

امشب که دوباره ماه بالا آمد

می آید و باز پشت در خواهد زد

یک ساقه ی سبز در دلم خواهد کاشت

مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد

صد جنگل صبح در هوا می شکفد

خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد

 

 

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی

ما گر زسر بریده می ترسیدیم

در حلقه ی  عاشقان نمی رقصیدیم

 

در محفل عاشقان خوشا رقصیدن

دامن ز بساط عافیت برچیدن

در دست، سر بریده ی خود بردن

در یک یک  کوچهکوچه ها  گردیدن ...

 

واقعیت زندگی

 

سخت تر از کویر

چه رنجی است

لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن

 

                                           و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن

 

در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . . .

SSH چیست ؟

 


ssh پروتکلی است که به شما اجازه می دهد تا به کامپیوتر سرور به صورت ریموت یا از راه دور متصل شوید

تا بتوانید از سرور نگهداری کنید برای مثال : فایل های داخل سرور را بتوانید کپی کنید , جابجا کنید , پاک کنید, پوشه و شاخه جدید ایجاد کنید و اسکریپت اجرا کنید .

برای اتصال به سرور خود و برای برقراری ارتباط از راه دور شما نیاز به یک ssh client در کامپیوتر خود دارید.

توضیحات مواردلازم برای اتصال به سرور از طریق پروتوکل اس اس اچ:

۱- آی پی آدرس سرور شما یا نام هاستینگ

مثال آی پی سرور : 78.46.59.205

مثالHost name

generaleshop.com

2- نام کاربری و کلمه عبور

مدیران سرورها می تواننید با نام کاربری و کلمه عبور روت خود به این پروتک از طریق پوتی متصل شوند , کاربرانی که هاست خریداری کردند در صورت هماهنگی با شرکت هاستینگ مورد نظر می توانند نسبت به فعال سازی اس اس اچ خود با مدیر سرور یا پشتیبانی شرکت هاستینگ تماس بگیرند و با نام کاربری و کلمه عبور خود با برنامه پوتی به راحتی به اس اس اچ متصل شوند.

اتصال به سرور لینوکس به صورت ریموت از طریق پروتکل اس اس اچ در ویندوز

بهترین و معروفترین نرم افزار رایگان برای اتصال به اس اس اچ لینوکس پوتی می باشد

دانلود پوتی

بعد از دریافت پوتی را اجرا کنید

در کادر آی پی آدرس سرور یا نام هاست را وارد کنید Enter کنید .

[تصویر:  407bbb54394de2f46827b341cd8e8557.jpg]


یک صفحه ترمینال مشکی رنگ باز می شود واز شما نام کاربری را می پرسد :

[تصویر:  b1f96b3218137940efe842f648b1f902.jpg]

 

[تصویر:  c89626760727cfb00fa6d917d4d431ad.jpg]


بعد از وارد کردن نام کاربری Enter کرده و کلمه عبور را وارد کنید
شما کلمه عبور را نامرئی می بیند پس کلمات را به دقت وارد کنید و سپسEnter کنید.
اگر نام کاربری و رمز عبور صحیح باشد سیستم به شما خوش آمد می گوید و خط فرمان آماده گرفتن دستور از شما می باشد .

حاضر جوابي

می گویند: "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای به " البرت اینشتین " نوشت که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو... چه محشری می شوند! آقای "اینشتین"در جواب نوشت:ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم. واقعا هم که چه غوغایی می شود! ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !

 

 

میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته… رد می شده… که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه… بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن… رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده… می گه ولی من این کار رو می کنم

بیایید هر شنیده ای را به دکتر علی شریعتی نسبت ندهیم.

حرف‌هایی که دکتر شریعتی نگفت!
مدتی است که در فیس بوک، دکتر احسان شریعتی و دوستداران دکتر بر آن شدند تا
جملات و عباراتی را که کلام دکتر نیست ولی به ایشان نسبت می دهند، شناسایی کنند
و نویسنده ی اصلی را معرفی کنند.این مطالب با عنوان "ناگفته های دکتر
شریعتی"منتشر می شود.
بعضی از این موارد:
 
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم.
 
این جمله را حتما خیلی از شما شنیده اید! و حتما بیشتر مواقع آن را گفته دکتر شریعتی دانسته اید!
اما جمله فوق از نوشته های "سهراب سپهری" عزیز می باشد که در کتاب "هنوز در سفرم" و در قالب یک داستان از بیماری پدرش در زمان کودکی خود نقل کرده است.
وقت آن نرسیده که کمی هم مطالعه کنیم؟
 
ترجیح می دهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم.
این جمله هم از آن جملاتی است که گفته می شود از دکتر علی شریعتی است.
اصل این جمله این است:
I'd rather be riding my motorcycle thinking about God than sitting in church thinking about my motorcycle
ترجمه:
ترجیح می دهم سوار موتورسیکلتم باشم و به خدا فکر کنم تا در کلیسا باشم و به موتورسیکلتم فکر کنم.
این جمله یکی از دیالوگ های مارلون براندو در فیلم "یک وحشی" هست.
این که جمله فوق با استفاده از "تضمین ادبی" از روی جمله اصلی گرفته شده کار بدی نیست و هیچ ایرادی نداره نویسنده یا شاعری با استفاده از صنایع ادبی از جملات دیگران استفاده کند اما چیزی که اهمیت داره این هست که این جمله را دکتر علی شریعتی به این صورت برنگردانده !

21 پند مديريتي ماتسوشيتا

 

كونوسوكه ماتسوشيتا Konosuke Matsushita، متولد نوامبر 1894 در جنوب اوزاكا، كار حرفه اي خود را به عنوان كار آموز در فروشگاه هيباچي Hibachi شروع كرد . او در 15 ژوئن 1917 شركت خود را با نام Matsushita Electric Devices Manufacturing (كارخانه توليد ابزار برقي ماتسوشيتا)، براي توليد لوازم برقي جانبي تاسيس كرد. طي اولين سال ها ، اين شركت به عرضه لامپ دو چرخه ، اتوي برقي و سپس به توليد راديو و باتري پرداخت. در سال 1929 كونوسوكه، نام شركت را به Matsushita Electric Manufacturing Work ( كارخانه توليدات برقي ماتسوشيتا)، تغيير داد.
 

عناصر چهارگانه خلاقيت، خطرپذيري، سخت كوشي، فروتني و شيوه‌هاي جديد مديريتي ماتسوشيتا باعث شد كه در طي 72 سال از تأسيس كارخانه ماتسوشيتا، محصولات اين كارخانه (پاناسونيك) براي تمام مردم دنيا شناخته شده باشد و كمتر سازماني در طول عمر خود به موفقيت‌هايي كه كارخانه ماتسوشيتا دست يافت، دست يافته باشد.

 
 

در 27 آوريل 1989، كونوسوكه ماتسوشيتا، بنيانگذار ماتسوشيتا الكتريك، پس از ايفاي نقشي شگرف در دگرگوني هاي جهان و ارائه انديشه هاي نوين مديريتي، در سن 94 سالگي، ديده از جهان فرو بست .

امروزه، گروه شركت هاي ماتسوشيتا، از بزرگترين توليد كنندگان محصولات الكترونيك در جهان است كه توليدات آن، طيف وسيعي از قطعات الكترونيكي تا محصولات الكترونيكي خانگي، تجهيزات اتوماسيون كارخانه ها و سيستم هاي كامپيوتري و مخابراتي، را دربرمي گيرد.
 

آقای ماتسوشیتا ۲۱ نکته ی مدیریتی جالب دارند که خواندن آنها خالی از لطف نیست.

 

1– من فنون ویژه ای را آگاهانه به عنوان راز موفقیت به کار نمی بندم.

اگر در این راه رازی وجود داشته باشد، عبارت است از شوق طبیعی من به اعتماد کردن به همکارانم و یاری خواستن از آنها، من آنگونه آدمی هستم که با همکارانش رایزنی و مشورت می کند و از خرد و رای آنان یاری می گیرد.

 

 

2– شرط اول و نخست موفقیت شناخت توانایی های ذاتی خویش است.

عدم شناخت توانایی ها، مانع از بهره گیری از آنها می گردد. گاه یک صدای درونی به شما می گوید چه جهتی را باید برگزینید. شناسایی توانمندی ها، مستلزم شناخت استعدادها است.

 

3– ....

ادامه نوشته

تصميم گيري با لوبيا

 

روزي از روزها، در يكي از شركت هاي صنعتي مديري توانمند كار مي‌كرد كه آوازه "تصميم گيرنده سريع " را با خود يدك مي‌كشيد. هر زمان كه يكي از كارمندان آن شركت نزد اين مدير مي‌آمد و مشكلي را با او در ميان مي‌گذاشت، مدير توانمند ما در حالي كه با يك دست در جيب و يك دست زير چانه به سقف خيره مي‌شد، اندكي به تفكر مي‌پرداخت و سپس سريعاً و با اقتدار كامل پاسخ مثبت يا منفي خود را اعلام مي‌كرد به طوري كه كارمندان از اين همه اعتماد به نفس كه در رييس خود مي‌ديدند دچار شگفتي مي‌شدند.
پس از گذشت چند سال ، با تصميمات و تدابير سريعي كه اين مدير اتخاذ مي‌كرد، شركت آنها عالي ترين مدارج پيشرفت را پيمود. داستانهاي زيادي در مورد توانايي مرموز تصميم گيري سريع اين مدير نقل مي‌شد و حتي كار به دخالت دادن نيرو هاي فوق طبيعي نيز كشيده شده بود. يك روز، رييس قسمت فروش شركت نزد او آمد و پس از ارائه طرحي از او خواست نظرش را در باره آن طرح بيان كند. مدير، پس از برانداز كردن آن طرح و پرسيدن چند سوال، اندكي به تفكر پرداخت و گفت: "طرح خوبي است، آن را به مرحله اجرا در آور". روز ديگري، از مدير در مورد وضعييت سالن غذا خوري شركت سوال شد و پيشنهاد گرديد كه محل آن به جاي ديگري تغيير يابد. اما مدير پس از طرح چند سوال ابراز داشت : "سالن در همان جايي كه هست باقي بماند".
تصميم گيري سريع و موكد و بدون تاخير و هميشه جواب سريع و صريح دادن از خصوصيات برجسته مدير توانمند ما بود كه ساير مديران در مورد آن غبطه مي‌خوردند. سالها گذشت و آن شركت با مديريت آن مدير، پيشرفتهاي زيادي نمود تا اينكه يك روز زمان باز نشستگي او فرا رسيد. مدير جانشين كه از تواناييهاي مدير قبلي اطلاع كامل داشت از او خواست كه راز موفقيتش را با او در ميان بگذارد. مديرقديمي با كمال ميل حاضر شد كه رازش را برملا سازد. اين بود كه گفت: "راز كار من لوبياست" . مدير جديد كه كاملا گيج شده بود از او خواست كه مسئله را بيشتر توضيح دهد. به همين سبب مدير قديمي مقداري لوبيا از جيبش درآورد و پس از اينكه آنها را در اين دستش ريخت و دو باره در جيبش قرار داد گفت: "سالها قبل پي بردم كه اگر تصميم گيري در مورد مسئله اي را به عقب بياندازي آن مسئله بسيار بدتر و مشكل تر از قبل مي‌شود. اين بود كه من روشي را براي تصميم گيري سريع ابداع نمودم. روش من به اين ترتيب بود كه پس از تهيه مقداري لوبيا، آنها را در داخل جيبم قراردادم و هر زمان كه مجبور بودم در مورد سوالي جواب بله يا نه بدهم مقداري از آن لوبياها را به اندازه يك مشت بر مي‌داشتم و در داخل جيبم شروع به شمارش آنها مي‌كردم. اگر مجموع اين لوبياها عددي فرد بود جواب منفي و اگر مجموع آنها زوج بود جواب مثبت مي‌دادم ".
مدير قبلي ادامه داد: "همانطوريكه مي‌بيني فرقي نمي كرد كه جواب من مثبت باشد يا منفي بلكه چيزي كه مهم بود اين بود كه جريان تصميم گيري به تعويق نيافتد. البته تصميمات من گاهي از اوقات غلط از آب در مي‌آمد و اين امري اجتناب ناپذير بود. اما، چه درست و چه غلط، تصميم گيري بايد هرچه سريعتر صورت پذيرد تا بتوان انرژي خود را صرف چيزهايي كه واقعاً اهميت دارند نمود". اين گونه بود كه مدير جديد نيز همراه با مقداري لوبيا داخل جيبش، پست مديريت را از آن مدير توانمند تحويل گرفت.در اين حكايت در مورد اهميت تصميم گيري سريع و بموقع صحبت شده است. به نظر نويسنده علاوه بر درستي هر تصميم، اتخاذ تصميم بموقع نيز اهميت زيادي دارد بطوري كه با درستي تصميم برابري دارد. عدم تصميم بموقع بعضي اوقات از تصميمات صحيح ديرهنگام نيز بدتر است.

undisclosed-recipients

شما می توانید ایمیلی را ارسال کنید که قسمت گیرندگان آن ایمیل بصورت

Undisclosed Recipients نمایش داده شود.

 در اینصورت گیرنده ی ایمیل نمی تواند بفهمد که این ایمیل برای چه آدرس های دیگری هم ارسال شده است.

 برای مواقعی که ایمیلی را به چند آدرس میخواهید ارسال کنید، این روش بسیار مناسب است.

برای ارسال ایمیلی که قسمت To ی آن بصورت Undisclosed Recipients نمایش داده شوند؛ این کارها را انجام دهید:

1- وارد ایمیل یاهوی خود شوید.      
2- به قسمت Contacts بروید.        
3- روی Add Contact کلیک کنید.
4- کلمه ی Undisclosed را در قسمت First بنویسید. 
5- کلمه ی recipients را در قسمت Last بنویسید.      
6- ایمیل یاهوی خودتان را در قسمت Email تایپ کنید. (بطور کامل بهمراه yahoo@ بنویسید)          
7- روی Save کلیک کنید. 
8- روی Done کلیک کنید.
9- به روی Mail کلیک کنید و سپس به روی Compose کلیک کنید.       
10- در قسمت To کلمه ی undisclosed را تایپ کنید و وقتی لیست auto-complete ظاهر شد، Undisclosed recipients را که بهمراه آدرس ایمیلتان ظاهر شده است انتخاب کنید. 
11- روی Show BCC که با رنگ آبی در بالا نوشته شده است، کلیک کنید.         
12- تمامی آدرس ایمیل های گیرندگان را در قسمت BCC وارد کنید و آدرس ها را با کاما از هم جدا کنید.          
13- متن ایمیل را تایپ کرده و آنرا با دگمه ی Send ارسال کنید. 

 

کارتریج چیست ؟

 

منبع تامین رنگ در چاپگرها بسته به نوع چاپگر تونر یا کارتریج نامیده می‌شود چاپگرهاي جوهر افشان به وسيله پاشيدن قطرات ريز جوهر روي يك صفحه كاغذ از طريق منافذ ريزي كه در هد وجود دارد، باعث به وجود آوردن تصاوير سياه و سفيد و رنگي در حد كيفيت مناسب مي‌شود. رنگ‌هاي اصلي در چاپگرهاي جوهر افشان، به سه رنگ اصلي تقسيم مي‌شود: cyan(آبي)، magenta (قرمز) و‌ (yellow) زرد كه به همراه آن‌ها يك رنگ سياه نيز وجود دارد كه براي توليد تصوير با رنگ مشكي به كار مي‌رود. بعضي از چاپگرهاي جوهرافشان، از تركيب سه رنگ اصلي، رنگ مشكيِ مركبي به وجود مي‌آورند كه براي نوشتن متن چندان مناسب نيست و رنگ آن به صورت مشكي متمايل به سبز يا آبي مي‌باشد. در سري قديم چاپگرهاي جوهرافشان، كارتريج‌هاي سه رنگ اصلي به يكديگر متصل بودند و در صورت تمام شدن يكي از رنگ‌ها شما مجبور به تعويض هر سه رنگ بوديد. ولي امروزه در چاپگرهاي جوهرافشان، اين سه رنگ از يكديگر جدا شده‌اند. معمولاً اكثر چاپگرهاي جوهر افشان از چهار رنگ اصلي تشكيل شده‌اند. ولي شما براي چاپ حرفه‌اي عكس، به يك چاپگر با شش رنگ مجزا احتياج داريد كه علاوه بر سه رنگ اصلي و رنگ مشكي، داراي يك رنگ قرمز روشن و آبي روشن ‌باشد كه در ايجاد تصاوير با رنگ‌هاي طبيعي‌تر تأثيرگذار است.

 

چگونه کارتريج پرينتر هاي Inkjet را نگهداري کنيم

وقتي کارتريج جوهر تمام ميشود يا نزديک تمام شدن است اگر دقت لازم را در نگه داري از آن بعمل نياوريد ، سريعا خشک شده و ديگر نمي توان آنرا پر کرد . بدين ترتيب مجبور هستيد پول بيشتري براي خريد دو عدد کارتريج نو صرف کنيد . پس وقتي اولين آثار اتمام جوهر هر کدام از کارتريجهاي رنگي يا سياه را مشاهده کرده ، وقت را تلف نکنيد و سريعا آن کارتريج را از پرينتر خارج کرده و به روش زير بسته بندي کنيد تا به دست کسي برسانيد که بتواند آنرا برايتان شارژ کند . اگر خودتان هم ميتوانيد کار شارژ را انجام دهيد ، چه بهتر ، باز هم صرفه جويي کرده ايد . براي بسته بندي هر کارتريج بصورت جداگانه به وسايل زير نياز داريد :

1- يک عدد کيسه پلاستيکي زيپ دار (زيپ لاک)

2- يک نوار باريک (30 در 2 سانتيمتر) از پارچه کرکي يا کاغذ کاهي نسبتا کلفت يا دستمال کاغذي کلفت

3- يک عدد کش حلقه اي

روش بسته بندي به شرح زير است:

1- کارتريج خالي را از پرينتر خارج کنيد .

2- نوار باريک را چند تا کنيد تا به اندازه طول حدود 3 سانتي متر کوچک شود . آنرا خيس کنيد . اين خيسي بايد حاوي آب باشد اما چکه نکند .

3- کارتريج و نوار خيس شده را در پلاستيک قرار دهيد . توجه کنيد که نوار خيس کافي است به بدنه کارتريج بچسبد و نبايد هيچگونه تماسي با هد چاپ يا قسمت هاي جوهري کارتريج داشته باشد . وظيفه اين نوار خيس ، مرطوب نگهداشتن داخل پلاستيک است .

4- کيسه را بسته و زيپ آنرا خوب ببنديد .

5- با کش دور پلاستيک را مهار کنيد .

6- هرچه سريعتر نسبت به شارژ آن اقدام کنيد .

اگر نتوانستيد کارتريج را به موقع شارژ کنيد لازم است تا نوار کاغذي را حداقل هفته اي يکبار مجدا خيس کنيد .

پس به نکات مهم زير دقت کنيد:

1- به محض تمام شدن جوهر کارتريج ، آنرا از پرينتر خارج کرده و در کيسه پلاستيکي قرار دهيد . در غير اينصورت کارتريج سريعا خشک شده و بايد بدور انداخته شود .

2- در کارتريج رنگي ، به محض اتمام اولين رنگ ، کارتريج را بسته بندي کنيد . تغيير رنگ طبيعي تصاوير به شما کمک ميکند تا متوجه اتمام يک رنگ شويد .

3- اگر هرچه سريعتر کارتريج را پر کنيد ، شانس کار مجدد با آنرا خواهيد داشت .

 

درهنگام خرید کارتریج به چه نکاتی توجه کنیم :

هنگام خرید پرینتر قبل از هر جست وجویی به جوهر مصرفی آن توجه کنید . در واقع انتخاب یک جوهر مناسب به مراتب از انتخاب دستگاه پرینتر مهم تر است .

1 - به طور کلی جوهر سیاه رنگ کاتریج به صرفه تر از تشابه رنگی آن است . قبل از هر اقدامی برای خرید موارد مصرفی آن را بررسی کنید . چون ممکن است پرینتر شما سیاه و سفید باشد در این صورت مقدار قابل توجهی از هزینه خرید را صرفه جویی می کنید .

2 - اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به حفاظت از محیط زیست اهمیت می دهید کاتریج جوهر های قابل بازیافت به شما توصیه می شود که هم حافظ محیط زیست بوده و هم تهیه آنها راحت تر است .

3 - یکی از نکات مهم در هنگام خرید جوهر این است که از سازگاری آن با پرینتر مطمئن شوید، زیرا کاتریج های جوهرها براساس مدل پرینتر و کارخانه سازنده طراحی می شود و روی جلد آنها قابل رویت است . بنابراین در موقع خرید مدل و مارک کارخانه سازنده پرینتر خود را با مشخصات نوشته شده بر جلد کاتریج مطابقت دهید .

4 - بعضی جوهر ها بسیار گران بوده و با بررسی کامل بازار پرینتر درمی یابید که قیمت خرید کاتریج جوهر پرینترتان با خرید یک مدل جدید پرینتر به همراه جوهر اختلاف کمی دارد . در این صورت اقتصادی ترین راه آن است که پرینتر خود را عوض کنید .

5 - اکثر جوهرها برای کسب رضایت مشتری دارای ضمانت نامه کارخانه سازنده هستند و تنها راه برای حفظ ضمانت نامه نگه داشتن برگه اصلی خرید، بسته کاتریج و اطلاعات ضمانت نامه است .

اگر جوهر با کیفیت دلخواه تان کار نکند اکثر کارخانه ها ملزم به تعویض و یا برگرداندن کل مبلغ به شما هستند .

كدام يك از اساتيدم را مي خواهي بشناسي؟ اساتيد زيادي داشته ام

اساتيد زيادي داشته ام كه هركدام چيزي را به من آموختند و مرا تا هميشه قدرشناس خود كردند. 

 

سالها پيش مدتي را در جايي بيابان گونه بسربردم.

عزيزي چهار ديواري خود را در آن بيابان در اختيار من قرار داد يك محوطه بزرگ با يك سرپناه و يك سگ. سگ پير و قوي هيكلي كه براي بودن در آن محيط خلوت و ناامن  دوست مناسبي به نظر مي رسيد. ما مدتي با هم بودیم و من بخشي از غذاي خود را با او سهيم مي شدم و او مرا از دزدان شب محافظت مي كرد. تا روزي كه آن سگ بيمار شد. به دليل نامعلومي بدن او زخم بزرگي برداشت و هر روز عود كرد تا كرم برداشت. دامپزشك، درمان او را بي اثر دانست و گفت كه نگه داري او بسيار خطرناك است و بايد كشته شود. صاحب سگ نتوانست اين كار بكند. از من خواست كه او را از ملك بيرون كنم تا خود در بيابان بميرد. من او را بيرون كردم. ابتدا مقاومت مي كرد ولي وقتي ديد مصر هستم رفت و هيچ نشاني از خود باقي نگذاشت. 

هرگز او را نديدم. تا اينكه روزي برگشت از سوراخي مخفي وارد شده بود، اين راه اختصاصي او بود. بدون آن زخم وحشتناك. او زنده مانده بود و برخلاف همه قواعد علمي هيچ اثري از آن زخم باقي نمانده بود. نمي دانم چكار كرده بود و يا غذا از كجا تهيه كرده بود. اما فهميده بود كه چرا بايد آنجارا ترك مي كرده و اكنون كه ديگر بيمار و خطرناك نبود بازگشته بود در آن نزديكي چهارديواري ديگري بود كه نگهباني داشت و چند روز بعد از بازگشت سگ آن نگهبان را ملاقات كردم و او چيزي به من گفت كه تا عمق وجودم را لرزاند.

 او گفت كه سگ در آن اوقاتي كه بيرون شده بود هر شب مي آمده پشت در و تا صبح نگهباني مي داده و صبح پيش از اينكه كسي متوجه حضورش بشود از آنجا مي رفته.هرشب ... !

 

من نتوانستم از سكوت آن بيابان چيزي بياموزم اما عشق و قدرشناسي آن سگ و بيكرانگي قلبش مرا در خود خورد كرد و فروريخت. او هميشه از اساتيد من خواهد بود.

 

استاد من آن كسي است كه به من آموخت كه چگونه همه را استاد خويش ببينم.

هوشين كانري

 

هوشين كانري، عبارت است از فرايند گام‌به‌گام برنامه‌ريزي، اجرا و بازبيني تغييرات موردنظر مديريت. هوشين كانري، روشي سيستماتيك براي مديريت تغيير در فرايندهاي اصلي سازمان به شمار مي‌رود.
واژه هوشين از تركيب دو كلمه ژاپني HO به معني جهت و SHIN به معناي سوزن براق تشكيل شده و مفهوم هوشين معادل سياست است. فلسفه هوشين، هدايت تمامي واحدهاي شركت به سوي ايجاد دورنما، ماموريت، استراتژي ، هدف‌گذاري، برنامه‌ريزي، اجرا، كنترل ، ارزيابي و بهبود است. به بيان ديگر، فلسفه هوشين هم‌عقيده و يكسو شدن ديدگاه‌هاست. حاصل دستيابي به اين هدف، ايجاد نظم و سازگاري در كل سيستم است و بر سازگاري و توافق بين اهداف و اجرا تاكيد مي‌كند. همچنين هم‌سويي و هماهنگي كه هدف بديهي هر سازمان است، توسط مديريت هوشين تحقق مي‌يابد.
سيستم هوشين داراي دو وجه كاملاً حساب شده و هماهنگ است

 

 

هدف‌گذاري
به مسائلي نظير بهبود كيفيت، كاهش هزينه، افزايش توليد، افزايش بهره‌وري، تحويل به‌موقع، بهبود محيط و انرژي، ارتقاي روحيه كاركنان و سطح علمي آنان از طريق آموزش مي‌پردازد.


برنامه‌ريزي
به تحقق اهداف فوق از طريق مكانيزم چرخه PDCA مي‌پردازد.
هوشين شيوه عمل مطمئن و منطبق با اصل گام‌به‌گام موساشي است كه ضرب‌المثل فارسي «رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.» بخوبي گوياي آن است.
به‌منظور درك صحيح واژه ژاپني هوشين كانري، آن را به طريق مختلف به انگليسي ترجمه كرده‌اند. بيشترين ترجمه‌هاي انجام شده عبارتند از: مديريت از طريق سياست/ خط‌مشي، برنامه‌ريزي هوشين و توسعه خط‌مشي، متاسفانه هيچ‌يك از ترجمه‌هاي ارائه شده، دقيقاً معادل واژه ژاپني و نيز متدلوژي آن نيست. هدف از هوشين كانري (يا توسعه خط‌مشي) فراهم آوردن امكان رهيدن از وضعيت سهميه (Quoto) و ايجاد بهبودهاي اساسي در عملكرد از طريق تحليل مشكلات موجود و نيز توجه به شرايط محيطي است.
هوشين كانري (توسعه خط‌مشي)، اهداف مديريت عالي شركت را در سطوح پايين‌تر سازمان جاري مي‌كند. در هر سطح، خط‌مشي سطح بالاتر به خط‌مشي، اهداف و فعاليت‌هاي سطح پايين‌تر ترجمه مي‌شود.
با كمك هوشين كانري، اهداف بلندمدت مديريت مي‌تواند به مجموعه‌اي از فعاليت‌ها و خط‌مشي‌هاي قابل درك، واضح، سازگار و قابل دستيابي تبديل شود كه مي‌توانند در تمام سطوح و وظايف سازمان به كار گرفته شوند. زماني‌كه اين فعاليت‌ها و خط‌مشي‌ها به كار گرفته شوند، منجر به دسترسي به اهداف بلندمدت و بالطبع پيشرفت قابل ملاحظه و پيوسته خواهند شد.
در ابتداي فرايند توسعه خط‌مشي (هوشين كانري- مترجم)، مديريت ارشد دورنماي شركت و نيز اهداف و خط‌مشي يك‌ساله را تنظيم مي‌كند. در هر يك از سطوح پايين‌تر، مديران و كاركنان با توجه به اهداف و خط‌مشي شركت در تعيين استراتژي و برنامه‌هاي كاري خود مشاركت مي‌كنند. آنها همچنين شاخص‌هايي را تعريف مي‌كنند كه بيانگر ميزان دسترسي به اهداف ذكر شده باشد.
سپس آنها اهداف را به سطح پايين‌تر سازمان انتقال مي‌دهند. بنابراين هر يك از سطوح پاييني مديريت ارشد با سطح بالاتر در تماس است تا اطمينان حاصل شود كه استراتژي پيشنهادي با نيازمندي‌ها همخواني دارد. بازنگري‌هاي مرتبي انجام مي‌شود تا ميزان پيشرفت و نيز مشكلات موجود معلوم شده و اقدامات اصلاحي انجام شود.
هوشين كانري، تضمين‌كننده اين نكته است كه هر شخصي در سازمان از دورنما و اهداف بلندمدت سازمان و نيز نحوه تبديل آنها به نيازمندي‌هاي مشخص و نيز فعاليت‌ها آگاه است.
هوشين كانري، روشي است براي بهبود عملكرد سيستم‌هاي اداري. سيستم اداري، مجموعه‌اي از فرايندهاي مرتبط با يكديگر است كه به منظور دستيابي به اهداف اصلي سيستم به كار مي‌روند. براي هر سيستم اداري، شاخص‌هاي ارزيابي عملكرد و نيز سطح مطلوب دستيابي به اهداف تعريف مي‌شود. هوشين كانري يك ساختار برنامه‌ريزي ارائه مي‌كند تا بتوان تعدادي از فرايندهاي اصلي و منتخب را به سطح عملكرد مطلوب رساند.
هوشين كانري در دو سطح عمل مي‌كند:
1. سطح برنامه‌ريزي استراتژيك
2. مديريت در سطح فعاليت‌هاي روزانه، جايي كه بيشتر جنبه‌هاي روتين/جاري عمليات اداري، مشاهده مي‌شوند.
هوشين كانري مي‌تواند به عنوان عملكرد چرخه دمينگ (PDCA) در مديريت تلقي شود. چرخه PDCA بيانگر روشي جامع براي بهبود مستمر در فعاليت‌ها و فرايندها مي‌باشد.
- در مرحله برنامه‌ريزي (Plan)، برنامه كاري براي مواجهه با مشكل ارائه شده و نقاط كنترلي و پارامترهاي كنترلي مرتبط ايجاد مي‌شوند. در نهايت، برنامه بازبيني و تاييد مي‌شود.
- در مرحله اجرا (DO)، برنامه اجرا خواهد شد.
- در مرحله بازبيني نتايج (Check)، اطلاعات مرتبط با نقاط كنترلي جمع‌آوري مي‌شود و سپس نتايج عملكرد با نتايج مورد انتظار مقايسه مي‌شود.
- در مرحله اقدام (Act)، نتايج تحليل شده و علل اختلاف بين عملكرد و برنامه، شناسايي شده و پس از بحث در مورد آنها، علل نهايي شده و اقدامات اصلاحي تعريف مي‌شوند.
گفتني است كه چرخه PDCA، توالي منطقي در رفتار است. به نحوي‌كه با اتمام يك چرخه PDCA با فعاليت اقدام (كه در آن اقدامات اصلاحي تعريف مي‌شوند)، مرحله برنامه‌ريزي (كه در آن برنامه اجرايي براي اقدامات اصلاحي تهيه مي‌شود) از چرخه بعدي PDCA شروع مي‌شود.
مواردي كه در استفاده از روش هوشين كانري (به منظور تغيير در سيستم سازمان) بايد مدنظر قرار گيرند، به شرح زير است:
- اندازه‌گيري سيستم كاري (عملكرد سازمان- مترجم) به عنوان يك مجموعه
- تعيين اهداف اصلي سازمان
- درك شرايط محيطي كه سازمان در آن عمل مي‌كند
- تعيين فرايندهايي كه تشكيل‌دهنده سيستم، فعاليت‌هاي آنها، اهداف و معيارهاي اندازه‌گيري مي‌باشند
- تامين منابع براي انجام فعاليت‌ها و دستيابي به اهداف سازمان
هدف روش هوشين كانري، تضمين اين نكته است كه ديدگاه‌ها و دورنماي شركت به محض اتمام مرحله برنامه‌ريزي به فراموشي سپرده نشوند. هدف اين روش، زنده نگه داشتن مدارك برنامه‌ريزي است و نه بايگاني شدن آنها. هدف آن كاهش ميزان فعاليت‌هاي اضطراري (quoto of fire-fighting Prevent the daily) در هر روز، پيشگيري از جلسات استراتژيك برنامه‌ريزي نشده و نيز پيشگيري از تقدم يافتن تراكم فعاليت‌ها در هر سه ماه بر برنامه‌هاي استراتژيك واقعي مي‌باشد. در روش هوشين كانري، فعاليت‌هاي كوتاه‌مدت توسط برنامه‌ها تعريف و مديريت مي‌شوند. به منظور اطمينان از اين‌كه فعاليت‌هاي روزانه در راستاي اهداف و دورنماي شركت مي‌باشد، فرايند نظارت پيوسته‌اي وجود دارد.
برنامه‌ريزي و شكستن برنامه‌ها از ويژگي‌هاي اصلي هوشين كانري مي‌باشد. هوشين كانري تامين‌كننده فرصت‌ها براي بهبود مستمر عملكرد از طريق شكستن دورنما، جهت، اهداف و برنامه‌هاي مديريت عالي شركت به تمام كاركنان است. بنابراين تمام افراد در سطوح مختلف مي‌توانند به‌طور مستمر در زمينه برنامه‌ها كار كرده، عملكرد را ارزيابي كنند و سپس نتايج را به عنوان بخشي از فرايند بهبود مستمر، مطالعه و بررسي كنند.
هدف اين است كه در هر سازماني كه هوشين كانري مورد استفاده قرار مي‌گيرد، تمام افراد از دورنماي شركت آگاه باشند، واحدها بر عليه يكديگر رقابت نكنند، پروژه‌ها با موفقيت به اتمام برسند و به سازمان به‌عنوان مجموعه‌اي از فرايندهاي هماهنگ نگاه شود

 

گام‌هاي برنامه‌ريزي هوشين
1.هدف را انتخاب كنيد.
- وضعيت جاري سازمان را معلوم كنيد.
- معلوم كنيد كه سازمان مي‌خواهد در آينده چه شود (Vision).
- معلوم كنيد كه سازمان بايد بر چه موضوعاتي تمركز كند تا به اهداف و دورنماي خود دست يابد.

2.به سازمان نظم دهيد (سازمان‌دهي كنيد).
- اهداف سالانه و نيز معيارهاي شفاف براي موفقيت (دستيابي به اهداف- مترجم) را معلوم كنيد.
- ابزار مورد نياز را تامين كنيد (تعيين نحوه دستيابي به اهداف)
- در تعيين اهداف و ابزار (براي رسيدن به اهداف- مترجم) از نظرات كل سازمان استفاده كنيد.
- طرح 3 تا 5 ساله را نهايي كنيد.

3.طرح را اجرا كنيد.
- اجرا
- نظارت بر پيشرفت

4.نظارت كرده، بهبود دهيد.
- مشكلات را شناسايي كرده و هر چه سريع‌تر و در نزديك‌ترين سطح به مشكل، آن را حل كنيد.
- آموزش را در سطح سازمان توسعه دهيد
- بر نتايج، طرح و فرايند برنامه‌ريزي نظارت داشته و آن را بهبود دهيد.
- ميزان پيشرفت را شناسايي كرده و جشن بگيريد.

بهبود اساسي هوشين كانري
در ادامه، 10 مرحله از فرايند ارتقاي كيفيت اعمال خط مشي، به‌طور خلاصه بيان خواهد شد:
1 . تعيين شعار و پيام، خط‌مشي و طرح ارتقاء و بهبود موسسه
2 . ابداع راهبردهاي بلندمدت و ميان مدت مديريتي
3 . جمع‌آوري و تحليل اطلاعات
4 . طرح‌ريزي هدف‌ها و روش‌ها
5 . تعيين اقلام كنترلي و تهيه فهرست اقلام مورد كنترل
6 . تعيين خط‌مشي
7 . تعيين اقلام كنترلي
8 . اجراي طرح خط‌مشي
9. مقابله و كنترل نتايج اجرا
10. تهيه گزارش وضعيت موجود اجراي هوشين كانري

 

اس ام اس

 

عشق ،یعنی که تکان خورده و سرپا بشویم

زورکی هم که شده در دل هم جا بشویم

آنقَدَر صبر که شاید علفی سبز شود

پای هم پیر شویم و متوف�`ی بشویم !

،

اس ام اس ما را باز می کنی؟ بدهم پدرت را در بیاورند پدر سوخته.

میدهم پدر پدر سوخته ات را در بیاورند اس ام اس ما را می خوانی؟ پاکش کن پدر سوخته ، تو خجالت نمی کشی پدرسوخته ؟! اس ام اس ما را پاک می کنی؟!

هیچ وقت تو دنیا آرزو نکن جای کــــس دیگه ای باشی،چون اگه آرزوت برآورده بشه.....

.

.

. کم کم نسل الاغهای اصیل منقرض میشه

 

آه از گردش ایام و کم و بسیارش

تف به چرخ فلک و دایره و پرگارش

یار با ما کج افتاد و پیامک ندهد

یا اگر داد بسی بی ادب است گفتارش

 

نسبت به تو حس کور میـلی دارم
دور و بـــــــر خود هـــزار لیـلی دارم
من نــاز نمی خرم شما هم نفروش
چون عاشق کشته مرده خیلی دارم . . .

ادامه نوشته

مهندسي مجدد فرايندهاي كسب و كار (BPR)

     
در 1991، مايكل همر مقاله‌اي در مجله هاروارد بيزينس ريويو منتشر كرد كه بر نياز به تغيير بنيادين سازمان‌ها تاكيد داشت و براي اولين‌بار مهندسي مجدد فرايندهاي كسب و كار (BPR) را مطرح ساخت. براساس تعريف وي، مهندسي مجدد عبارت است از بازانديشي بنيادين و طراحي مجدد و ريشه‌اي فرايندها براي دستيابي به بهبودهاي چشمگير در معيارهاي حساس عملكردي مانند هزينه، كيفيت، خدمات و سرعت. مهندسي مجدد شامل تجزيه و تحليل ريشه‌اي سازمان و طراحي مجدد مواردي همانند ساختار سازماني، شرح وظايف، ساختار پاداش‌دهي در سازمان، جريان‌هاي كار، فرايند كنترل و ارزيابي مجدد فرهنگ و فلسفه سازماني است.
تفاوت ميان وظيفه و فرايند همانند تفاوت ميان جزء و كل است. وظيفه، واحدي از كار است، فعاليتي كه معمولاً يك نفر انجام مي‌دهد. در مقابل، فرايند، گروهي از وظيفه‌هاي به هم پيوسته است كه با همديگر، نتيجه‌اي با ارزش از ديد مشتري را به‌بارمي‌آورند. مهندسي مجدد با فرايند محوري و با تغييرات اساسي كه در سازمان به‌وجود مي‌آورد، فعاليت‌هايي كه در سازمان ارزش افزوده ايجاد نمي‌كنند را با فرايندهاي جديد جايگزين مي‌كند. در اين صورت، انرژي سازمان بركارهاي واقعي و ارزش‌آفرين متمركز مي‌شود كه ارتقاي بهره‌وري را با افزايش سرعت، ارتقاي كيفيت، بهبود خدمات و كاهش قيمت تمام شده به دنبال خواهد داشت. مهندسي مجدد معمولاً نه تنها به نتايجي شگفت‌انگيز منجر مي‌شود بلكه در عين حال، اين امكان را به سازمان مي‌دهد كه از انعطاف، حساسيت و توانايي بيشتري براي بهره‌برداري از فرصت‌هاي پيش آمده و اجراي استراتژي‌هاي موردنظر سازمان، برخوردار شود.
مهندسي مجدد سازمان‌ها، رويكردي كل‌نگر است كه طي آن، استراتژي رقابتي سازمان را با فرايندهاي دروني و كاركنان آن مرتبط مي‌كند. اين ارتباط، از طريق به كارگيري جديدترين و روزامدترين فناوري اطلاعات و ارتباطات برقرار مي‌شود.مطابق تعريف بنياد مديريت كيفيت اروپا (EFQM)، فرايند، از يك سلسله فعاليت‌هاي متوالي تشكيل شده است و با توليد خروجي‌هاي موردنياز از انواع ورودي‌ها، ارزش افزوده به‌وجود‌مي‌آورد. در ساده‌ترين سطح، فرايند را مي‌توان به شكل زير نشان داد:

هنگامي كه فرايندهاي سازمان و ارزش افزوده هر يك در سطوح مختلف شناسايي شده و هدف‌گذاري شوند و مسئوليت هر فرايند و منابع آن به يك فرد معلوم و مشخص سپرده شود، مي‌توان به بهبود سازمان اميدوار شد و اجراي استراتژي‌ها را از سازمان انتظار داشت

کمونیسم


کمونیسم یک ساختار اجتماعی-اقتصادی است که تأسیس یک جامعه‏ی بدون طبقه، بدون دولت (هیئت حاکمه) بر اساس مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید را ترویج می کند. معمولاً کمونیسم به عنوان شاخه‏ای از جنبشی بزرگ‌تر به نام سوسیالیسم مطرح می‏شود که خط مشی جنبش‏های سیاسی و روشنفکری گوناگونی‏ است که خاستگاه خود را به آثار مارکس بر می‏گردانند. مخالفان می‏گویند که کمونیسم یک ایدئولوژی است در حالی که مروجان کاملاً برعکس می‏گویند که تنها نظام سیاسیِ بدون ایدئولوژی است، چرا که نتیجه منطقی ماتریالیسم تاریخی و انقلاب پرولتاریا است.

«کمونیست‏ها از یکسو، یعنی در عمل، پیشرفته ترین و عزم جزم کرده ترین بخش احزاب طبقه‏ کارگر هر کشور را تشکیل می‏دهند، و درواقع آن بخشی هستند که همه‏ی آن بخش دیگر را به حرکت در می‏آورند؛ و از سوی دیگر، یعنی از دیدگاه نظری آنان نسبت به توده‏ی عظیم پرولتاریا این امتیاز را دارند که به روشنی مسیر حرکت، شرایط و نتایج نهایی نهضت پرولتاریا را درک می‏کنند. هدف فوتی و فوری پرولتاریا همان است که همه احزاب پرولتاریایی دیگر نیز دارند: متشکل کردن پرولتاریا در قالب یک طبقه، سرنگون کردن سیادت بورژوازی و تسخیر قدرت سیاسی به وسیه ی پرولتاریا. نتیجه گیری‏های نظری کمونیست‏ها به هیچوجه مبتنی بر عقاید و اصولی نیست که این یا آن به اصطلاح مصلح جهانی کشف یا اختراع کرده باشد.»

کارل مارکس، مانیفست کمونیست

اگرچه مارکسیسم شالوده‏ی فرم‏های گوناگون کمونیسم مانند لنینیسم، تروتسکیسم، و لوکزامبورگیسم است و مارکس اغلب به عنوان پدر کمونیسم شناخته می‏شود، اما کمونیسم‏های غیرمارکسی هم وجود دارد. مارکس تفاوت کمونیسم خود را با واژه‏ی علمی متمایز می کند. کمونیسم مارکس کمونیسمی است که بر مبنای آزادی طبقه‌ی کارگر بنا شده است. طبقه کارگر بنا بر نقشی که در مناسبات تولید اشغال کرده است، مجبور است نیروی کارش را بفروشد. این فروش نیروی کار کارگر را تبدیل به ماشین می کند و او را از ماهیت انسانی‌اش تهی می سازد. این استثمار برای استمرار خویش دولت را می آفریند، نهادی به نام خانواده (در مفهوم مدرن آن) را بنیان می نهد که پدرسالار است. این روابط حتی در یک خانواده‌ی لزبین هم در این جامعه‏ی پدرسالار بازتولید می‏شود. این روابط پدرسالارانه به زن به چشم جنس دوم نگاه می‏کند و طبعاً چون پدر در راس خانواده قرار دارد، کودکان و زنان همگی جزیی از مایملک پدر محسوب می‌شوند. مارکس در مانیفست می گوید:

«آیا به ما حمله می کنید که می خواهیم به استثمار کودکان توسط پدران و مادران خاتمه دهیم؟ درست است ما به این جنایت اعتراف می کنیم.»

° کارل مارکس، مانیفست کمونیست،   1848                س رود انترناسیونال

 

تصمیماتی که شما را آدم موفقی می کند

 

خلاقیت: سال جدید در راه است و معمولا هر کس در سال جدید تصمیم جدیدی می گیرد. برخی تصمیم می گیرند کمتر بخورند و بیشتر ورزش کنند، برخی دیگر تصمیم می گیرند از لحظاتشان بیشتر لذت ببرند و به یک معنی در حال زندگی کنند. اما آیا شما برای تجارتتان تصمیمی گرفته اید؟

خوب است بدانید این موقع از زمان، بهترین وقت برای تصمیم است؛ به خصوص تصمیم های تجاری و مربوط به کار. اما خودمان هم می دانیم هر سال چنین تصمیم هایی می گیریم و چند وقت بعد فراموش می کنیم که چه تصمیمی داشتیم و عادت های بدی را که تصمیم به ترک آنها داشتیم، دوباره از سر می گیریم.

اما تا به حال فکر کردید موفق ترین افراد چگونه تصمیم می گیرند؟ تا به حال فکر کرده اید افراد موفق چطور مهمترین اولویت های زندگی شان را کشف می کنند و بعد بی وقفه به آن عمل می کنند؟ همه درباره افراد خیلی موفق زیاد خوانده ایم و حالا دیگر وقتش شده به تصمیماتی که آنها را موفق می کند نگاهی بیندازیم.

10 تصمیمی که افراد موفق می گیرند و عمل می کنند

10 تصمیم مهم آنها عبارتند از:

1- تصمیم بگیرید لیستی از کارهای ممنوعه برای خودتان بسازید

استراتژی در واقع هنر فدا کردن است. به همین دلیل است که باید به فکر ساختن لیستی باشید که در آن اولویت های اولتان را شناسایی کنید و سپس از کارهایی که اهمیت کمتری دارند، اجتناب کنید. زمان، گنجی است که باید با آن سرمایه گذاری کنید. ساختن یک لیست از کارهایی که هیچ وقت نباید انجام دهید، به شما این امکان را می دهد که از زمان محدودتان، برای سرمایه گذاری در مهم ترین چیزها استفاده کنید.

2- تصمیم بگیرید اول به کار فکر کنید


اولین کاری که این روزها از پس از بیدار شدن از خواب انجام می دهید چیست؟ بسیاری از ما، ایمیل هایمان را چک می کنیم. وقتی صبح از خواب بیدار می شویم، همه ما روح و ذهن مان بازسازی شده و آماده مبارزه و ورود به جهان است اما به سراغ ایمیل های بی مصرف می رویم و انرژی مان را به این ترتیب برای چیزی غیرضروری هدر می دهیم. به جای این کار، بهتر است سراغ مهم ترین کارهایمان برویم و پس از کار، ایمیل هایمان را چک کنیم.

3- تصمیم بگیرید به جای «چی» به «کی» فکر کنید


ببینید تجارت تان چه نوع تجارتی است؟ تجارت های «چی» یا تجارت های «کی». شرکت های موفق تمرکز زیادی به محصولات و شیوه فروش دارند و بدین ترتیب «چی» جای خودش را به نیازهای مشتری می دهد. بنابراین این «کی» است که تعیین می کند شرکت چگونه کار کند. در واقع نوآوری فقط با توجه به مشتری نهایی است که آغاز می شود و باید تجارت «کی» محور باشد و نه «چی» محور.

4- سعی کنید که هدفتان را پیدا کنید


سیمون سینک می گوید: «مردم چیزی را که می سازید نمی خرند، مردم دلیلی را می خرند که به خاطر آن محصولتان را ساخته اید. اگر یک شغل جدیدی را آغاز می کنید، یک شرکت تاسیس کرده اید یا هرگونه کار دیگری در ذهن تان است، اینکه هیچگاه از هدفتان منحرف نشوید، به شدت برای موفقیت تان اهمیت دارد. اگر هدف شرکت تان را یا هدف خودتان را نمی دانید، پیدا کردن یک هدف واحد، مهم ترین تصمیمی است که باید بگیرید.

5- تصمیم بگیرید یک هدف نیک در زندگی تان بسازید


اگر این مطلب را می خوانید، این شانس را دارید که یکی از افراد معدودی باشید که می دانند چگونه کارها را باید شروع کرد. خوشبختانه، افراد زیادی مانند شما هستند که اهدافی را در نظر گرفته اند که جهان را بهتر می کنند: به گرسنگان کمک می کنند، از جنگل ها حفاظت می کنند، با سرطان مبارزه می کنند و در کل سعی می کنند کارهای خوبی کنند. این برای هر شخصی می تواند یک هدف باشد و می تواند شما را خوشحالتر از سابق کند و به زندگی تان معنا دهد.

10 تصمیمی که افراد موفق می گیرند و عمل می کنند

6- تصمیم بگیرید انتخاب های بیشتری برای خود ایجاد کنید

رازی وجود دارد که افراد خوشحال آن را می دانند و من از دان بیکر آن را آموخته ام: «در آن واحد نمی توانید هم خوشحال و هم بیمناک باشید.» یکی از دلایل ترسیدن این است که فکر کنید در یک مخمصه گیر کرده اید. درمان این اتفاق، داشتن انتخاب است. هر چقدر فکر کنید که انتخاب های بیشتری دارید، کمتر در مخمصه گیر می کنید و در نتیجه خوشحالتر خواهید بود. بنابراین در سال جدید، سعی کنیدبرای خودتان انتخاب های بیشتری ایجاد کنید تا از توفان های فکری که انسان را غمگین می کند، جلوگیری کنید.

7- تصمیم بگیرید شریکی خوب برای کارهایتان پیدا کنید


والت دیزنی، روی دیزنی را داشت. استیو جابز، استیو وزنیاک و ارویل رایت، ویلبر رایت، در کنارش بود. هر جا که نوآوری صورت گرفته، یک طراح و نظریه پرداز در کنار یک عملگرا وجود داشته. اول باید پیدا کنید علاقه هایتان چگونه است سپس یک شریک با علایق نزدیک به خود پیدا کنید. آن وقت است که می توانید بروید و تلاش کنید دنیا را تغییر دهید.

8- تصمیم بگیرید از قوطی بیرون بیایید


اگر درون یک قوطی نشسته باشید، نمی توانید برچسب آن را بخوانید. یک ایراد خنده دار کارشناس بودن این است که شما را از دیدن موقعیت های دور و اطراف دورتان می کند. شما دیگر می دانید چه چیزی به کار می آید و چه چیزی به کارتان نمی آید و چه چیزی می توانید از عهده اش برآیید و چه چیزهایی را در گذشته امتحان کرده اید. پس به جای تکیه بر معلومات و دانستنی هایتان بهتر است یاد بگیرید چگونه کارشناسان دیگری پیدا کنیدکه با چالش های یکسانی که مواجه شده اید با ایده های متفاوت کمکتان کنند. از آنها بپرسید که چه نکته هایی از قلم افتاده است.

9- تصمیم بگیرید ذهن سازنده داشته باشید

دوست دارید که خروجی کارتان چه باشد؟ چه چیزی ممکن است در سر راه تان قرار بگیرد؟ چگونه بر این موانع باید فائق آیید؟ اینها سوال های آسانی است که شما را از قربانی شدن در شرایط مختلف حفظ می کند. همیشه ذهن های سازنده هستند که دنیا را تغییر می دهند و قربانیان همیشه از شرایط می نالند.

10- تصمیم بگیرید همین حالا برای تعطیلات برنامه ریزی کنید

همین الان برای تعطیلات برنامه ریزی کنید. شاید این گفته را شنیده باشید: «زندگی آن چیزی است که در شرایطی که برای آن برنامه ای ندارید، اتفاق می افتد.» این گفته برای ما خیلی مصداق داشته. برای خودتان یک زنگ تفریح بگذارید و همین الان تعطیلاتتان را برنامه ریزی کنید. به شما قول می دهم که روزهای تعطیلاتتان هدر نرفته است و زندگی که در طول تعطیلات اتفاق می افتد به اندازه روزهای کاریتان گرانبها است.